Sentence-Summary: A Woman of No Importance tells the fascinating and exciting story of Virginia Hall, an American who became one of the best spies for the Allies in World War II and helped significantly in the defeat of Nazi Germany.
خلاصه کتاب زنی که مهم نبود در یک جمله: کتاب زنی که مهم نبود داستان جذاب و هیجان انگیز ویرجینیا هال آمریکایی را که به یکی از بهترین جاسوسان متفقین در جنگ جهانی دوم تبدیل شد و کمک قابل توجهی در شکست آلمان نازی کرد، روایت می کند.
Favorite quote from the author:
Every once in a while, I hear a story so intriguing that I think, “Why haven’t they made this into a movie yet?” The story of Virginia Hall in her biography A Woman of No Importance: The Untold Story of the American Spy Who Helped Win World War II, was exactly that kind of story.
نقل قولی از نویسنده:
هر چند وقت یکبار، داستانی آنقدر جذاب میشنوم که فکر میکنم، "چرا هنوز این داستان را به فیلم تبدیل نکردهاند؟ "داستان ویرجینیا هال در زندگینامهاش در کتاب زنی که مهم نبود: "داستان ناگفته جاسوس آمریکایی که جنگ جهانی دوم را بر باد میدهد (A Woman of No Importance: The Untold Story of the American Spy Who Di Wind War World II)" دقیقا از همین نوع داستانهاست.
Haven’t heard of her? I hadn’t either. But believe it or not, she was one of the most important spies in American history. So how has her story been unknown all this time? This quote from Hall herself might give you something of an explanation:
آیا تا به حال درباره او چیزی نشنیدهاید؟ من هم نشنیده بودم. اما چه باور کنید چه نه، او یکی از مهمترین جاسوسان تاریخ آمریکا بود. پس چگونه داستان او در تمام این مدت ناشناخته مانده است؟ این نقل قول از خود هال ممکن است توضیحی به شما بدهد:
“Many of my friends were killed for talking too much.”
"بسیاری از دوستان من به دلیل صحبت زیاد کشته شدند."
But now, almost 40 years after her death, she is getting her moment. With the help of journalist and author Sonia Purnell, we get to hear the details of her fascinating life. As an espionage in enemy territory, she secretly established operative networks and eventually lead a group of resistance who sabotaged Nazi armies. Those who knew her would say she had a hand in paving the way to Hitler‘s defeat.
اما اکنون، تقریباً 40 سال پس از مرگش، در حال به دست آوردن لحظههای خود است. با کمک روزنامه نگار و نویسنده سونیا پورنل، ما شانس این را داشتهایم که جزئیات زندگی جذاب او را بشنویم. او به عنوان جاسوسی در قلمرو دشمن، مخفیانه شبکههای عملیاتی ایجاد کرد و در نهایت گروهی از سربازان مقاومت را رهبری کرد که ارتش نازیها را مختل کردند. کسانی که او را میشناختند میگویند که او در هموار کردن مسیر شکست هیتلر نقش بسزایی داشته است.
Here are the 3 most interesting lessons I discovered about Virginia Hall:
Too independent to marry, Hall went on to study in Europe and pursue a political career even though she lost a leg in a terrible accident.
After multiple failed attempts to join the war efforts, she finally became a member of the Special Operations Executive, or SOE, almost by accident.
Virginia’s work helped in many different ways during World War II, including the vital preparations for D-Day.
Buckle your bootstraps, ‘cause we’re going on a wild ride!
در اینجا 3 درس جالبی که در مورد ویرجینیا هال به دست آوردم نوشته شده است:
هال که برای ازدواج بیش از حد مستقل بود، به تحصیل در اروپا ادامه داد و یک حرفه سیاسی را دنبال کرد، اگرچه پایش را در یک تصادف وحشتناک از دست داده بود.
پس از چندین تلاش ناموفق برای پیوستن به نیروهای جنگی، او سرانجام تقریباً بهطور تصادفی به عضویت «اجرایی عملیات ویژه» یا SOE درآمد.
کار ویرجینیا به طرق مختلفی در طول جنگ جهانی دوم کمک کرد، از جمله آماده سازی حیاتی برای D-Day.
Lesson 1: After denying an engagement, Hall studied in Europe and persevered even after a horrible accident left her missing half a leg.
درس 1: هال پس از نخواستن نامزدی (ازدواج)، در اروپا تحصیل کرد و حتی پس از یک تصادف وحشتناک که نیمی از پایش را از دست داد، به مسیر خود ادامه داد.
Virginia Hall got her start as the daughter of a wealthy banker father and an ambitious socialite mother. Even though her father had a large inheritance, he squandered it. Her mom’s focus was to redeem her lost wealth through the marrying up of her daughter.
ویرجینیا هال به عنوان دختر یک پدر بانکدار ثروتمند و یک مادر اجتماعی جاه طلب شروع به کار کرد. با اینکه پدرش ارث زیادی داشت، آن را هدر داد. تمرکز مادرش بر این بود که ثروت از دست رفتهاش را از طریق ازدواج دخترش دوباره به دست آورد.
But Virginia wasn’t like the typical girl of her era. She loved to hunt and didn’t care about finding a suitor and settling down. However, to please her mother, she got engaged at 18. But as independent as she was, it didn’t last, and she moved on to bigger endeavors.
اما ویرجینیا شبیه دختران معمولی دوران خود نبود. او عاشق شکار بود و برایش یافتن خواستگار و عاقبت به خیر شدن اهمیتی نداشت. با این حال، برای رضایت مادرش، در 18 سالگی نامزد کرد.
So she left for Paris to experience the world and get her education, and she fell in love with Europe. By the time she graduated she knew five languages and was knowledgeable in European politics.
بنابراین برای تجربه دنیا و تحصیل به پاریس رفت و عاشق اروپا شد. تا زمانی که فارغ التحصیل شد، با پنج زبان آشنا بود و درباره سیاست اروپا آگاهی داشت.
After school, she set out to get into diplomatic service. But Hall soon found that it wasn’t easy to get a position like this as a woman. Instead, she took a secretarial position in Poland. This was when things got even harder for her because of a horrific hunting accident.
پس از مدرسه، تصمیم گرفت تا وارد خدمات دیپلماتیک شود. اما هال به زودی متوجه شد که گرفتن چنین موقعیتی به عنوان یک زن آسان نیست. در عوض، در لهستان منشی شد. این موضوع زمانی بود که به دلیل یک حادثه وحشتناک هنگام شکار، همه چیز برای او سختتر شد.
Virginia shot her foot and an amputation of it below the knee left her with a wooden leg. But this didn’t stop her ambitions. She named her peg leg “Cuthbert” and set out to somehow serve in World War II.
ویرجینیا به پای خودش شلیک کرد و قطع شدن آن از زیر زانو باعث شد یک پای چوبی نصیبش شود. اما این اتفاق جاه طلبیهای او را متوقف نکرد. او نام پای چوبی خود را "کاتبرت: Cuthbert" گذاشت و تصمیم گرفت تا به هر شکلی شده در جنگ جهانی دوم خدمت کند.
Lesson 2: Virginia wanted to help with the war efforts, and was denied many times before joining the Special Operations Executive, or SOE, almost by accident.
درس 2: ویرجینیا میخواست به نیروهای جنگ کمک کند و قبل از پیوستن به اداره عملیات ویژه یا SOE به شکل تقریبا تصادفی، بارها مردود شد.
With World War II unfolding, Virginia had to leave her post in Estonia. She fled to England, where she joined the women’s branch of the British Army and drove ambulances around France. In 1940, Paris was abandoned and Hitler’s troops took over. Germany held the occupation of the North. But the South remained a “free zone” that was run by a puppet regime.
با شروع جنگ جهانی دوم، ویرجینیا مجبور شد پست خود را در استونی ترک کند. او به انگلستان گریخت و در آنجا به شاخه زنان ارتش بریتانیا پیوست و راننده آمبولانسها در اطراف فرانسه بود. در سال 1940، پاریس رها شد و نیروهای هیتلر، کنترل را به دست گرفتند. ارتش آلمان شمال فرانسه را در دست گرفت. اما جنوب آن یک «منطقه آزاد» باقی ماند که توسط یک رژیم دست نشانده اداره میشد.
With the German occupation of France, Virginia fled to the southern border town of Irun, though she longed to help the country she had grown to love. This is where she had a chance meeting with British secret service officer George Bellows.
با اشغال فرانسه توسط آلمان، ویرجینیا به شهر مرزی ایرون در جنوب گریخت، اگرچه آرزو داشت به کشوری که عاشقش شده بود کمکی کند. اینجا جایی بود که او با جورج بلوز افسر خدمات مخفی بریتانیا ملاقات کرد.
He posed as a salesman, but he was secretly on a desperate search for members to join the Special Operations Executive (SOE). This was a secret service created by Britain to undermine Hitler in France. Virginia didn’t know his job or that he was interviewing her as they talked.
جورج بلوز به عنوان یک فروشنده ظاهر شد، اما مخفیانه در جستجوی ناامیدانه اعضایی برای پیوستن به عملیات اجرایی ویژه (SOE) بود. این یک خدمات مخفی بود که برای تضعیف هیتلر در فرانسه، توسط بریتانیا ایجاد شد. ویرجینیا نمیدانست کار او چیست یا نمیدانست که جورج در عین صحبت کردن با او، [برای پیوستن به SOE] مصاحبه هم میکند.
When he heard about her previous experience and her longing to help France’s cause in the war, he knew he had found a recruit. He just didn’t know how valuable she would be yet.
هنگامی که جورج درباره تجربه قبلی ویرجینیا و اشتیاقش برای کمک به فرانسه در جنگ شنید، متوجه شد که یک سرباز تازه کار پیدا کرده است. فقط هنوز نمیدانست که او قرار است چقدر ارزشمند باشد.
Lesson 3: The experiences Hall had during World War II are fascinating, and she even helped prepare for D-Day.
درس 3: تجربیاتی که هال در طول جنگ جهانی دوم داشت، بسیار جذاب است، او حتی به آماده شدن برای D-Day هم کمک کرد.
After training, Virginia was sent to southern France to create a secret network of resistance fighters. She created a valuable network of dozens of people and soon they were in business sabotaging the German army.
ویرجینیا پس از آموزش به جنوب فرانسه فرستاده شد تا یک شبکه مخفی از مبارزان مقاومت ایجاد کند. او یک شبکه ارزشمند از دهها نفر ایجاد کرد که خیلی زود مشغول ایجاد اختلال در ارتش آلمان شدند.
Unfortunately, through a captured agent, the enemy found the address to a safehouse and was able to use it as a mousetrap to capture all agents but Hall, leaving her alone. But this didn’t stop her.
متاسفانه، دشمن از طریق یک مامور اسیر شده، آدرس خانه امن آنها را پیدا کرد و توانست از آن به عنوان تله موش برای دستگیری همه عوامل گروه به جز هال استفاده کند، با او کاری نداشتند. اما این اتفاق مانع او نشد.
She set up a plan that involved sending an elderly priest in a wheelchair with a radio beneath his robes into where they were being held and persuading a guard to get his colleagues drunk in exchange for his freedom. All of her colleagues were freed.
او نقشهای تنظیم کرد که شامل فرستادن یک کشیش سالخورده بر روی صندلی چرخدار به همراه رادیو زیر عبایش به جایی بود که آنها (اعضای گروه مقاومت) در آن نگهداری میشدند. هال نگهبان را متقاعد کرد که همکارانش را در ازای آزادی خود مست کند. همه همکارانش آزاد شدند.
But word got out of her success, and Nazi intelligence knew from intercepted radio that a woman, referred to as “the limping lady” was orchestrating the resistance. Thousands of posters with Hall’s image were posted throughout France with the words, “The Enemy’s Most Dangerous Spy. We Must Find and Destroy Her.” She narrowly escaped and fled to Spain across a snowy mountain range on foot, an agonizing journey with her wooden leg.
اما خبر موفقیت او به گوش رسید و اطلاعات نازی از رادیو شنود شده متوجه شد که زنی به نام «بانوی لَنگان» گروه مقاومت را سازماندهی میکند. هزاران پوستر با تصویر هال در سراسر فرانسه با عبارت «خطرناکترین جاسوس دشمن» منتشر شد. ما باید او را پیدا و نابود کنیم.» او به سختی فرار کرد و با پای چوبی از طریق یک رشته کوه برفی با یک سفر دردناک به همراه آن پای چوبیاش به اسپانیا گریخت.
Her final mission was to work with the United States to prepare for the Allies to invade France. Disguised as a peasant, she organized resistance into units. They did everything from derailing trains and redirecting signs to lead conveys into ravines to disguising explosives as horse manure and leaving them on roads. Before D Day, she signaled French resistance troops to help the invasion of Normandy.
ماموریت نهایی او همکاری با ایالات متحده برای آماده سازی متفقین برای حمله به فرانسه بود. او که در لباس یک دهقان ظاهر شده بود، مقاومت را در واحدهایی سازماندهی کرد. آنها همه کارها را انجام دادند، از خروج قطارها از ریل و تغییر جهت تابلوها به سمت درهها تا پنهان کردن مواد منفجره به عنوان کود اسب و رها کردن آن در جادهها. قبل از D Day، او به نیروهای مقاومت فرانسه برای کمک به حمله به نرماندی، سیگنال داد.
A Woman Of No Importance Review
Whoa, that was a cool story! A Woman Of No Importance is the kind of action-packed historical book that makes me wonder when the movie is coming out! I don’t usually like history books, but this one did have me on the edge of my seat.
مرور کتاب زنی که مهم نبود
وای، چه داستان باحالی بود! کتاب زنی که مهم نبود A Woman Of No Importance از آن دسته کتابهای تاریخی خشونت آمیزی است که باعث میشود به این فکر کنم که فیلم آن چه زمانی منتشر میشود! من معمولا از کتابهای تاریخی خوشم نمیآید، اما این کتاب من را از هیجان در لبه صندلیام قرار داده است.