خلاصه کتاب رایگان اگه می‌تونی منو بگیر اثر فرانک ابِگنِیل

در این بخش خلاصه‌ای از کتاب اگه می‌تونی منو بگیر اثر فرانک ابِگنِیل را به شما ارائه خواهیم کرد.

خلاصه کتاب اگه می‌تونی منو بگیر.jpg

Sentence-Summary: Catch Me If You Can is the story of how Frank Abagnale, one of the most famous con-artists in history, faked over eight identities, several professions, and cashed over $2.5 million of forged checks in the 1960s, until the police finally caught him at age 21.

مرور خلاصه کتاب اگه می‌تونی منو بگیر در یک جمله: اگر می‌توانی من را بگیر، داستان این که چگونه فرانک آباگنال، یکی از مشهورترین مخالفان تاریخ، بیش از هشت هویت و چندین حرفه را جعل کرد و بیش از 2.5 میلیون دلار چک جعلی را در دهه 1960 نقد کرد تا اینکه سرانجام پلیس او را در سن 21 سالگی دستگیر کرد.

Favorite quote from the author:

Catch Me If You Can is one of my favorite stories of all time. Sure, Leo DiCaprio and Tom Hanks can take major credit for it, as they played their characters brilliantly in the oscar-nominated 2002 movie adaptation of this book, which depicted the life of Frank William Abagnale Jr. with wit, accuracy and excitement.

نقل قول نویسنده:

اگر می‌توانی من را بگیر یکی از داستان‌های مورد علاقه من در تمام دوران است. مطمئنا، لئو دی کاپریو و تام هنکس می‌توانند اعتبار زیادی از آن داشته باشند، زیرا آن‌ها نقش‌های خود را در فیلمی که نامزد دریافت جایزه اسکار 2002 شده و به اقتباس از این کتاب بود، بسیار عالی بازی کردند. فیلمی که زندگی فرانک ویلیام آبگنال جونیور را با شوخ طبعی، دقت و هیجان به تصویر می‌کشد.

When his parents’ marriage, family life and father’s successful business broke apart at age 16, Frank ran away from home, deciding to venture out on his own. For the next five years, he lived a life most people wouldn’t even dare dreaming of, pretending to be an airline pilot, flying all around the world, claiming to be a doctor, a lawyer and a professor.

زمانی که ازدواج والدینش، زندگی خانوادگی و کسب و کار موفق پدرش در سن 16 سالگی از هم پاشید، فرانک از خانه فرار کرد و تصمیم گرفت به تنهایی بیرون بیاید. برای پنج سال بعد، او زندگی ای را سپری کرد که اکثر مردم حتی جرات رویای آن را نداشتند، وانمود کرد که خلبان هواپیمایی است، در سراسر جهان پرواز می کرد، ادعا می کرد که یک دکتر، یک وکیل و یک استاد است.

There’s a great deal of lessons to be learned from his life, but here are the 3 that most stood out to me:

  1. Don’t turn a means into an end.
  2. Lying is actually a lot more difficult than being honest, because you have to maintain every single lie.
  3. Don’t discredit any single one of your skills, you never know what it might be good for.

Catch these lessons…if you can!

درس‌های زیادی را می‌توان از زندگی او آموخت، اما در اینجا 3 مورد وجود دارد که برای من بیشتر برجسته بود:

  1. هدف نهایی خود را کنار نگذارید.
  2. دروغ گفتن در واقع بسیار دشوارتر از صادق بودن است، زیرا باید تک تک دروغ ها را حفظ و کنترل کنید.
  3. هیچ یک از مهارت‌های خود را بی اعتبار نپندارید، شما هرگز نمی‌دانید آن مهارت برای چه چیزی می‌تواند مفید باشد.

اگر می‌توانی این درس‌ها را بگیر!

Lesson 1: Don’t let a means become an end

درس یک: هدف نهایی خود را کنار نگذارید

Why would anyone become a con-artist as early as age 16? Sure, Frank Abagnale was an extreme case, but how did he end up with this “career choice?” I believe it comes down to this: Being a spoiled child, Frank Abagnale never had a chance to learn the value of hard, honest work.

چرا باید کسی در سن 16 سالگی یک کلاهبردار شود؟ مطمئناً، فرانک آبگنال یک مورد استثنائی بود، اما او چگونه به این "انتخاب شغلی" رسید؟ من معتقدم که ماجرا از اینجا شروع می‌شود: از آنجایی که فرانک آبگنال کودکی لوس و ننر بود هرگز فرصتی برای یادگیری ارزش کار سخت و صادقانه را نداشت.

Growing up, his dad had a successful business, and would always secretly give Frank extra money. He even got him a credit card and a cool car. However, not having earned any of this for himself, Frank didn’t know how hard his father had to work for all these things.

وقتی بزرگ شد، پدرش تجارت موفقی داشت و همیشه مخفیانه پول اضافی به فرانک می داد. او حتی یک کارت اعتباری و یک ماشین خفن هم برایش گرفت. با این حال، فرانک که هیچ یک از این‌ها را خود به دست نیاورده بود، نمی‌دانست که پدرش چقدر باید سخت تلاش می‌کرد تا همه این‌ها را تهیه کند.

Naturally, he did the only thing he knew: take a shortcut.

به طور طبیعی، او تنها کاری را که به خوبی می‌دانست انجام می‌داد: عبور از یک میانبر.

But eventually, that shortcut became his way of life. Initially pulling off most of his credit card, check and pilot scams to impress women, at some point he turned this means into an end. But no means works forever, so when you define yourself entirely by the one way you’re used to doing things, it’s only a matter of time until you’ll take a serious fall.

اما در نهایت عبور از میانبر تبدیل به شیوه زندگی‌ کردنش شد. در ابتدا اکثر کلاهبرداری‌های مربوط به کارت اعتباری، چک آزمایشی خود را برای تحت تاثیر قرار دادن زنان، به رخ می‌کشید. در مقطعی به این نتیجه رسید که این کار حتما جواب می‌دهد. اما هیچ کاری برای همیشه جواب نمی‌دهد، بنابراین وقتی خودتان را کاملاً با یک روش انجام کاری که عادت دارید، تعریف می‌کنید، فقط زمان لازم است تا با یک شکست بزرگ روبه‌رو شوید.

And that’s exactly what happened to Frank…

و این دقیقاً همان چیزی است که برای فرانک اتفاق افتاد…

Lesson 2: Lying is exhausting, because you have to keep track of everything you’ve said.

درس 2: دروغ گفتن طاقت فرسا است، زیرا باید همه چیزهایی که گفته‌اید را پیگیری کنید.

…but not for a while. It took national and international police five long years to catch Frank, because he was really good at one thing: lying. However, the longer you lie, the bigger your construct of false statements gets and the harder it becomes to maintain.

... اما نه برای مدتی. برای پلیس ملی و بین المللی پنج سال طول کشید تا فرانک را دستگیر کند، زیرا او در یک چیز واقعاً خوب بود: دروغ گفتن. با این حال، هرچه بیشتر دروغ بگویید، ساختار عبارات نادرست شما بزرگتر و به یاد آوردن آن سخت‌تر می‌شود.

For example, Frank had a notebook with very detailed notes about airline insider phrases, technical data, names, profiles and even phone numbers of people he’d met, just to make sure no other pilots or aircraft personnel could see through his ruse. Every time he took a deadhead flight – an empty seat in the cockpit for a fellow pilot, traveling to another airport for business – to get around, he’d had something to talk about with his “colleagues,” such as optimal altitude levels, fuel consumption or even a joke about a fellow pilot.

برای مثال، فرانک یک دفترچه یادداشت با یادداشت‌های بسیار دقیق درباره عبارات خطوط هوایی، داده‌های فنی، نام‌ها، مشخصات و حتی شماره تلفن افرادی که ملاقات کرده بود داشت، فقط برای اینکه مطمئن شود هیچ خلبان یا پرسنل هواپیمای دیگری نمی‌تواند حقه او را بفهمد. هر بار که او یک پرواز سرگردان می‌گرفت (پرواز با یک صندلی خالی در کابین خلبان که برای یک همکار خلبان است) و برای یک سفر کاری در یک فرودگاه دیگر به زمین می‌نشست، چیزی برای صحبت با "همکاران" خود داشت، مانند سطح ارتفاع بهینه، مصرف سوخت یا حتی شوخی در مورد یک خلبان.

While that made others believe he was a real pilot, this kind of lying gets exhausting quickly, because you have to keep track of exactly which lie you’ve told who forever and always.

در حالی که این کار باعث می‌شد دیگران باور کنند که او یک خلبان واقعی است، این نوع دروغگویی به سرعت خسته کننده می‌شود، زیرا باید دقیقاً همیشه و به طور مداوم به یاد داشته باشید که به چه کسی چه دروغی گفته‌اید.

When you speak the truth, it’s still the truth five years later, so if someone else asks you about the same think, you don’t have to think back to what you said originally. A web of lies grows quickly, which makes it almost inevitable to get entangled in it yourself one day.

وقتی حقیقت را می‌گویید، پنج سال بعد همچنان حقیقت همان است، بنابراین اگر شخص دیگری در مورد همین فکر از شما بپرسد، لازم نیست به آنچه در ابتدا گفتید فکر کنید. شبکه‌ای که از دروغ ساخته شده به سرعت رشد می‌کند تا این که روزی باعث می‌شود خودتان هم در آن گرفتار شوید.

Lesson 3: Sometimes the wrong skill can lead you to the right path, so don’t discredit anything you’ve learned.

درس 3: گاهی اوقات یک مهارت نادرست هم می‌تواند شما را به مسیر درست هدایت کند، بنابراین هر چیزی را که فرا گرفته‌اید بی‌اعتبار نپندارید.

After being captured in France in 1969, Frank first served six months of jail time in an almost medieval prison, then another six months in Sweden, before being extradited to the United States and sentenced to another 12 years. However, he spent a mere five of those in jail, and was then granted parole in exchange for working with the FBI to help identify crimes involving fraud, forgery and scams.

فرانک پس از دستگیری در سال 1969 در فرانسه، ابتدا شش ماه را در زندانی قرون وسطایی سپری کرد، سپس شش ماه دیگر را در سوئد گذراند و بعد هم به ایالات متحده فرستاده شد و به 12 سال حبس دیگر محکوم شد. با این حال، او صرفا پنج سال از آن‌ها را در زندان گذراند و سپس در ازای همکاری با اف‌بی‌آی برای کمک به شناسایی جرایم مربوط به کلاهبرداری، جعل و کلاهبرداری، به وی آزادی مشروط اعطا شد.

When he was released, he tried several “real” jobs, but was fired from all of them as soon as people found out who he really was. Eventually, he made use of what he was best at and started helping banks identify fraudulent checks. His company, Abagnale & Associates has done so now for over 40 years, and he continues to teach at the FBI until this day.

هنگامی که آزاد شد، چندین شغل «واقعی» را امتحان کرد، اما به محض این که مردم می‌فهمیدند که او واقعاً کیست، از همه آن کار اخراج می‌شد. در نهایت، از آنچه در آن بهترین بود استفاده کرد و شروع به کمک به بانک‌ها در شناسایی چک‌های جعلی کرد. شرکت او Abagnale & Associates اکنون بیش از 40 سال است که این کار را انجام داده و او تا به امروز به تدریس در FBI ادامه می‌دهد.

I’m not saying you should learn how to forge checks, but this just goes to show that you never know what a skill might be useful for. Sometimes, even learning what’s the completely wrong skill at the time will one day lead you to the path you were meant to take.

من نمی‌گویم حالا شما باید یاد بگیرید چگونه چک جعل کنید، اما این فقط نشان دهنده این است که شما هرگز نمی‌دانید یک مهارت برای چه چیز و چه کارهایی می‌تواند مفید باشد. گاهی اوقات، یادگیری یک مهارتی که در آن زمان کاملاً اشتباه است، روزی شما را به مسیری که قرار بود طی کنید هدایت خواهد کرد.

So don’t discredit anything you’ve done, learned or experienced in your life. Embrace all of it and just let life unfold.

بنابراین هر کاری را که در زندگی خود انجام داده‌اید، یاد گرفته‌اید یا تجربه کرده‌اید بی‌اعتبار جلوه ندهید. همه‌ی آن‌ها را در آغوش بگیرید و اجازه دهید زندگی به رویتان آشکار شود.

Catch Me If You Can Review

مرور کتاب اگه میتونی منو بگیر

Catch Me If You Can is a great story. Funny, memorable and so much to learn from. In case you haven’t seen the movie, definitely go and do that, but I can also highly recommend a talk Frank gave in 2013. Very refreshing read!

اگر می‌توانی من را بگیر یک داستان فوق العاده‌ است. خنده دار، به یاد ماندنی و سرشار از چیزهای زیادی برای یادگیری. اگر فیلم آن را ندیده‌اید، حتماً بروید و این کار را انجام دهید، اما از طرفی هم می‌توانم سخنرانی فرانک در سال 2013 را به شدت توصیه کنم. بسیار با طراوت مطالعه کنید!

Who would I recommend the Catch Me If You Can summary to?

خلاصه Catch Me If You Can را به چه کسی توصیه می‌کنم؟

The 18 year old soon-to-be college freshman, who has no idea what she wants to do in life, and is about to choose a major that’ll “make a lot of money”, the 35 year old bachelor, who’s forgotten half of the broken promises he’s made to the women in his life, and anyone who thinks they have a skill that’s completely and utterly useless.

جوان 18 ساله‌ای که به زودی وارد دانشگاه می‌شود، کسی که نمی‌داند می‌خواهد در زندگی چه کاری انجام دهد، و قصد دارد رشته‌ای را انتخاب کند که "پول زیادی به دست آورد"، لیسانسه‌های 35 ساله‌ای که نیمی از وعده‌هایی که به زن و زندگی‌شان داده‌اند و هرکسی که فکر می‌کند مهارتی کاملاً بی فایده دارد.