Sentence-Summary: Elon Musk is the first official biography of the creator of SolarCity, SpaceX and Tesla, based on over 30 hours of conversation time between author Ashlee Vance and Musk himself, highlighting his complicated childhood, the way he makes decisions and navigates the world, and how he managed to disrupt multiple industries, all with the goal of saving humanity.
خلاصه کتاب: ایلان ماسک در یک جمله: کتاب ایلان ماسک اولین بیوگرافی رسمی خالق شرکتهای SolarCity، SpaceX و Tesla است که بر اساس بیش از 30 ساعت مکالمه بین نویسندهای به نام اشلی ونس و خود ایلان ماسک است که دوران کودکی پیچیدهاش، نحوه تصمیم گیری و هدایت جهان و این که چگونه توانست صنایع متعدد را با هدف نجات بشریت ادغام کند، نمایان میکند.
Favorite quote from the author:
Elon Musk is a truly fascinating character. I remember first learning about him when reading a bit about PayPal’s history (which turned both him and Peter Thiel into millionaires when sold to Ebay for 1.5 billion) and then following his initial work at Tesla during the development of the roadster. It took me a long time to figure out what he’s really about, and it’s quite a mouthful.
نقل قولی از نویسنده:
ایلان ماسک یک شخصیت واقعا جذاب است. به یاد دارم که ابتدا با خواندن اطلاعاتی درباره تاریخچه پی پال (که هم او و هم پیتر تیل را با فروش 1.5 میلیاردی آن به Ebay تبدیل به میلیونر کرد) او را شناختم و سپس کارهای اولیه او را در تسلا در طول توسعه رودستر دنبال کردم. مدت زیادی طول کشید تا بفهمم او واقعاً چه کاره است و این خود کاملاً یک لقمه دهان پر کن است (مفصل است).
When thinking about how he should live his life, he concluded early on that the best goal he could pursue was to ensure the future of humanity – something we all know is surely not guaranteed, looking at some of our behavior over the last 100 years.
وقتی به این فکر میکرد که چگونه باید زندگی کند، در همان ابتدا به این نتیجه رسید که بهترین هدفی که میتوانست دنبال کند تضمین آینده بشریت بود – چیزی که همه ما با نگاه به برخی از رفتارهایمان در 100 سال گذشته میدانیم که مطمئناً تضمین نشده است.
How he then decided to tackle this goal is the biggest lesson in reverse engineering I’ve ever seen, and I’ve tried to think in a more Musk-like way ever since.
این که چگونه تصمیم گرفت به این هدف دست یابد، بزرگترین درس مهندسی معکوسی است که تا به حال دیدهام و از آن زمان تاکنون سعی کردهام به روشی شبیه به ماسک فکر کنم.
Here are 3 lessons from Elon Musk’s life you can use to improve yours:
Answering questions is easy, asking the right questions is what’s hard.
Use a success-through-determination approach to accomplish your goals.
Unify all of your work under the roof of one giant goal to have a bigger impact on the world.
I hope your brain software is switched to learning, because it’s about to get an upgrade!
در اینجا 3 درس از زندگی ایلان ماسک وجود دارد که میتوانید از آنها برای بهبود زندگی خود استفاده کنید:
پاسخ دادن به سوالات خیلی آسان است، پرسیدن سوالات درست کار دشواری است.
برای دستیابی به اهداف خود از رویکرد موفقیت از طریق تعیین استفاده کنید.
تمام کارهای خود را زیر سقف یک هدف غول پیکر متحد کنید تا تأثیر بیشتری بر جهان داشته باشید.
امیدوارم نرم افزار مغز شما به سمت یادگیری سوق داده شود، زیرا در شرف ارتقا است!
Lesson 1: Spend most of your time figuring out what questions to ask, rather than just answering them.
درس 1: بیشتر وقت خود را صرف این موضوع کنید که چه سوالاتی را بپرسید، نه اینکه فقط به آنها پاسخ دهید.
Elon Musk didn’t have a particularly easy childhood. His relationship with his parents wasn’t easy to begin with and when they separated, this didn’t get any better. Musk decided to live with his dad, but to add pain to injury, he was also bullied in school.
ایلان ماسک دوران کودکی آسانی نداشت. رابطه او با والدینش برای شروع آسان نبود و وقتی آنها از هم جدا شدند، این وضعیت بهتر نشد. ماسک تصمیم گرفت با پدرش زندگی کند، اما با دردی اضافه به دردهای دیگرش در مدرسه نیز مورد آزار و اذیت قرار میگرفت.
Both of these circumstances led Musk to retreat and turn inward, spending most of his time reading and studying. At one point, Musk read 60 books a month. Thanks to his photographic memory, he managed to remember two entire encyclopedias. One of his biggest inflection points was reading The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy, which would not only greatly influence his humor, but also his way of approaching problems.
هر دوی این شرایط ماسک را به عقب نشینی و چرخش به درون خود سوق داد (به درونگرایی سوق داد) و بیشتر وقت خود را صرف خواندن و مطالعه کرد. ماسک در یک مقطع زمانی 60 کتاب را در یک ماه میخواند. او به لطف حافظه بصری خود توانست دو دایره المعارف کامل را به خاطر بسپارد. یکی از بزرگترین نقاط عطف او خواندن کتاب «راهنمای کهکشان از هیچهایکر بود» که نه تنها بر شوخ طبعی او تأثیر زیادی گذاشت، بلکه بر نحوه برخورد او با مشکلات نیز تاثیرگذار بود.
This book showed him that answering questions is easy – the hard part is asking the right questions.
این کتاب به او نشان داد که پاسخ دادن به سوالات آسان و سختترین بخش کار پرسیدن سوالات درست است.
Most of the time when we’re stuck, we’re simply answering and executing answers to the wrong questions, a problem we wouldn’t have if we’d asked the right question in the first place.
اکثر اوقات وقتی گیر کردیم، به سادگی به سوالات اشتباه پاسخ میدهیم و همان پاسخها را اجرا میکنیم، مشکلی که اگر در وهله اول سوال درستی میپرسیدیم، با آن مواجه نمیشدیم.
A simple example is this: if you’re trying to find out how to sustain your energy to keep working a high-stress, high-income job, instead first ask why you think you need the income or the job? What is it for? Is there a better way to live, that maybe doesn’t even require increasing your energy?
یک مثال ساده این است: اگر میخواهید دریابید که چگونه انرژی خود را حفظ کنید تا به یک شغل پر استرس و پردرآمد ادامه دهید، در عوض ابتدا بپرسید که چرا فکر میکنید به آن درآمد و یا آن شغل نیاز دارید؟ این برای چیست؟ آیا راه بهتری برای زندگی وجود دارد که شاید حتی نیازی به گذاشتن انرژی بیشتر نداشته باشد؟
This kind of thinking led Musk to ponder topics like solar power, space exploration and rockets and paperless banking even before entering high school.
این نوع تفکر باعث شد که ماسک حتی قبل از ورود به دبیرستان در مورد موضوعاتی مانند انرژی خورشیدی، اکتشافات فضایی و موشکها و بانکداری بدون کاغذ فکر کند.
Lesson 2: Accomplish your goals with a success-through-determination approach.
درس 2: اهداف خود را با عزمی موفقیت محور به انجام برسانید.
I like the phrase “success-through-determination” because it’s ambiguous. Determination means to stick with things long enough until they work out. But it also means to determine what your next step should be and spend a good deal of time thinking about what you’ll do.
من عبارت "موفقیت از طریق عزم" را دوست دارم زیرا مبهم است. عزم به این معناست که به اندازه کافی به چیزی پایبند باشید تا زمانی که آن چیز به نتیجه برسد. اما همچنین به این معنی است که تعیین کنید قدم بعدی شما چیست و زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد آنچه قرار است انجام دهید، کنید.
An example of how Elon did this is how he won over his first wife, Justine Wilson. Her interest in him was zero when she met him, so he had to hustle to get her attention. She stood him up on their first date at an ice cream parlor. Not a big whiner, he determined that if she wouldn’t come to eat ice cream with him, but still liked ice cream, he’d just bring it to her instead. He asked a friend of hers what Justine’s favorite flavor was and where she studied, and then showed up with two cheap chocolate ice cream cones.
نمونهای از نحوه انجام این کار ایلان (موفقیت از طریق عزم) این است که چگونه توانست همسر اول خود، جاستین ویلسون را به دست آورد. علاقه جاستین به او در هنگام ملاقات با ایلان صفر بود، بنابراین او مجبور شد برای جلب توجه او عجله کند. او ایلان را در اولین قرار ملاقاتشان در یک بستنی فروشی کاشت (قال گذاشت، سر قرار نیامد). او تصمیم گرفت حالا که جاستین برای خوردن بستنی با او نیامد، اما همچنان بستنی که دوست دارد، پس در عوض به جای غر زدن کافی است بستنی را برایش ببرد. او از یکی از دوستانش پرسید که طعم مورد علاقه جاستین چیست و کجا درس میخواند و سپس با دو بستنی قیفی ارزان قیمت شکلاتی حاضر شد.
This approach comes back to asking the right questions. Elon answered these: “Does she like me enough to show up to eat ice cream with me? – No. Does she like ice cream in general? Most likely. Will she like me more if I bring her ice cream? Probably.”
این رویکرد به پرسیدن سوالات درست برمیگردد. ایلان به اینها پاسخ داد: «آیا او آنقدر از من خوشش میآید که برای خوردن بستنی با من حاضر شود؟ - نه. آیا او به طور کلی بستنی دوست دارد؟ به احتمال زیاد. اگر برایش بستنی بیاورم بیشتر از من خوشش میآید؟ شاید.»
It was worth the shot. The two had 6 children together. If what you’re trying to do is important to you, stick with it and take a scientist’s approach in how you determine the next step.
ارزشش را داشت. این زوج با هم 6 فرزند داشتند. اگر کاری که میخواهید انجام دهید برایتان مهم است، به آن پایبند باشید و برای تعیین قدم بعدی، رویکردی مانند رویکرد یک دانشمند را انتخاب کنید.
Lesson 3: If you can unite all of your work and projects under the roof of one giant goal, you’ll leave a lasting impact on the world.
درس 3: اگر بتوانید همه کارها و پروژههای خود را زیر سقف یک هدف غول پیکر متحد کنید، تاثیری ماندگار بر جهان خواهید گذاشت.
Having a lot of goals in various fields of life is important. It’s the spice of life and it makes living fun. But if you think of the variety of your goals in levels of a pyramid, you can see how they influence your focus.
داشتن اهداف زیاد در زمینههای مختلف زندگی مهم است. این همان چاشنی زندگی است که زندگی کردن را سرگرم کننده میکند. اما اگر به تنوع اهداف خود در مانند سطوح یک هرم فکر کنید، میتوانید ببینید که چگونه روی تمرکز شما تاثیر میگذارند.
Imagine you’re living at the bottom of a pyramid, where everything is wide. You’ll spend some of your time chasing a career in sales, working on a book on the side, and maybe become a real estate investor a few years later. Now go to the top of the pyramid, where everything is narrow: there’s only space for one goal!
تصور کنید در پایین یک هرم زندگی میکنید، جایی که همه چیز گسترده است🔺. شما بخشی از زمان خود را صرف دنبال کردن حرفهای در فروش میکنید، در کنار آن کار روی یک کتاب کار میکنید و شاید یک چند سالی بعد هم یک سرمایه گذار املاک شوید. حالا به بالای هرم بروید، جایی که همه چیز باریک است: فقط برای یک هدف فضا وجود دارد!
If you can unite all the goals on the lower levels to somehow serve that one mega goal at the top, your life as a whole will become a lot more focused.
اگر بتوانید تمام اهداف خود در سطوح پایینتر را متحد کنید تا به نحوی در خدمت آن یک هدف بزرگ در بالای هرم باشد، زندگی شما به کلی بسیار متمرکزتر خواهد شد.
For example, if your book catches the attention of a manager at Walmart, you might be able to become the person in charge of selling a large real estate complex of theirs back to the government to transform it into an urban gardening space. This way you’d unite all of your sub-goals into the larger goal of changing the urban real estate industry for a better future.
برای مثال، اگر کتاب شما توجه یکی از مدیران والمارت را جلب کند، ممکن است بتوانید مسئول فروش یک مجتمع بزرگ املاک به دولت شوید تا آن را به یک فضای سبز شهری تبدیل کنید. به این ترتیب شما میتوانید تمام اهداف فرعی خود را در راستای هدف بزرگتر، یعنی تغییر صنعت املاک شهری برای آیندهای بهتر، متحد کنید.
In Elon Musk’s case, Tesla produces batteries, which SolarCity can sell, and SolarCity makes solar panels for Tesla charging stations. All of his companies work together to serve his grand mission: saving the future of humanity.
این قضیه در مورد ایلان ماسک به این شکل است، تسلا باتریهایی تولید میکند که SolarCity میتواند آنها را بفروشد و SolarCity پنلهای خورشیدی برای ایستگاههای شارژ تسلا میسازد. همه شرکتهای او با هم همکاری میکنند تا به ماموریت بزرگ او خدمت کنند: نجات آینده بشریت.
Elon Musk Review
(مرور کتاب ایلان ماسک)
Totally ran out of space here (pun intended). Elon Musk is one of the most interesting characters of our time, so go learn something from him! I think this book is the best place to start.
اینجا فضا کاملاً تمام شده است (جناسی در نظر گرفته شده است). کتاب ایلان ماسک یکی از جالبترین شخصیتهای زمان ماست، پس برو چیزی از او یاد بگیر! من فکر میکنم این کتاب برای شروع عالی است.