خلاصه کتاب رایگان تیم رقبا اثر دوریس کرنز گادوین

در این بخش خلاصه‌ای از کتاب تیم رقبا اثر دوریس کرنز گادوین را به شما ارائه خواهیم داد.

خلاصه کتاب رایگان تیم رقبا اثر دوریس کرنز گادوین.jpg

Sentence-Summary: Team Of Rivals explains why Abraham Lincoln rose above his political rivals despite their stronger reputations and how he used empathy to unite not just his enemies, but an entire country.

خلاصه کتاب تیم رقبا در یک جمله: کتاب «تیم رقبا» توضیح می‌دهد که چرا آبراهام لینکلن با وجود شهرت رقبای سیاسی خود از آن‌ها پیشی گرفت و چگونه از همدلی برای متحد کردن نه تنها دشمنانش، بلکه کل کشور استفاده کرد.

Favorite quote from the author:

Have you ever gone through a rough patch in your life and later realized the experience prepared you for some future success?

نقل قولی از نویسنده:

آیا تا به حال از مسیر سختی در زندگی خود عبور کرده‌اید که بعدا متوجه شوید این تجربه شما را برای موفقیت‌های آینده آماده کرده است؟

Few people knew more about the benefit of hardships than Abraham Lincoln. At a young age, he endured the loss of family members and suffered a strained relationship with his father. However, these experiences only strengthened Lincoln’s resolve and ambitions.

معدود آدم‌هایی بودند که بیشتر از آبراهام لینکلن درباره مزایای سختی‌ها می‌دانستند. در سنین جوانی از دست دادن اعضای خانواده را تحمل کرد و روابط تیره‌ای با پدرش داشت. با این حال، این تجربیات فقط عزم و جاه طلبی لینکلن را تقویت می‌کرد.

In the 1840s, after Lincoln’s party, the Whigs, split over the slavery issue, he joined the Republican party. Among the party’s high-profile members were the outspoken statesman Salmon Chase, New York Senator William Henry Seward, and prominent St. Louis statesman Edward Bates. These men all became rivals in the 1860 race for the presidency.

در دهه 1840، پس از این که حزب لینکلن، ویگ‌ها، بر سر مسئله برده داری از هم پاشید، او به حزب جمهوری خواه پیوست. در میان اعضای برجسته حزب جمهوری خواه، سیاستمدار برجسته سالمون چیس، سناتور نیویورک ویلیام هنری سوارد و ادوارد بیتس، سیاستمدار برجسته سنت لوئیس بودند. این مردان همگی در رقابت‌های سال 1860 برای ریاست جمهوری رقیب هم شدند.

Lincoln quickly built momentum while his rivals rested on their laurels, thinking him to be no threat. After becoming president, however, Lincoln managed to bring these disgruntled opponents together to create the most unusual cabinet in American history. He built a Team Of Rivals, if you will.

لینکلن در حالی که رقبایش روی موفقیت‌های خود تکیه می‌کردند و فکر می‌کردند که او هیچ تهدیدی برایشان نخواهد بود، به سرعت پیشی گرفت. با این حال، لینکلن پس از رئیس جمهور شدن، توانست این مخالفان ناراضی را گرد هم آورد تا غیرعادی‌ترین کابینه تاریخ آمریکا را ایجاد کند. راستش را بخواهید او یک تیمی از رقبا ساخت.

Here are 3 lessons I learned from this historical biography by Doris Kearns Goodwin, a book Bill Gates has called “one of his all-time favorites“:

  1. Lincoln’s many hardships as a child shaped his ambitions and strengthened his resolve to succeed as an adult.

  2. Due to his brief track record in politics, Lincoln was the most unlikely choice as a presidential candidate.

  3. After Lincoln’s assassination, both the North and South felt the country had suffered a tragic loss, since his leadership was extraordinary.

در اینجا 3 درس از زندگینامه تاریخی تیم رقبا اثر دوریس کرنز گودوین، کتابی که بیل گیتس آن را «یکی از کتاب‌های مورد علاقه همیشگی خود» نامیده است، آورده‌ام:

  1. سختی‌های فراوان لینکلن در دوران کودکی، جاه‌طلبی‌های او را شکل داد و عزم او را برای موفقیت در بزرگسالی تقویت کرد.

  2. لینکلن با توجه به سابقه کوتاهش در سیاست، دور از انتظارترین گزینه برای عنوان نامزد ریاست جمهوری بود.

  3. پس از ترور لینکلن، هم شمال و هم جنوب آمریکا احساس کردند که کشور دچار ضایعه غم انگیزی شده است، زیرا رهبری او فوق العاده بود.

Let’s see how much of Lincoln’s story we can use as a model to apply some of his resolve, spirit, and genius in our own life.

بیایید ببینیم چه مقدار از داستان لینکلن را می‌توانیم به عنوان الگویی برای به کارگیری بخشی از اراده، روحیه و نبوغ او در زندگی خود استفاده کنیم.

Lesson 1: We all know Lincoln was born in a tough time, but his personal hardships ran much deeper.

درس 1: همه ما می‌دانیم که لینکلن در دوران سختی به دنیا آمد، اما سختی‌های شخصی او بسیار عمیق‌تر بود.

As soon as his father determined Abe was capable, he put him to hard labor on the farm, where he chopped down trees, dug wells and plowed fields.

به محض این که پدرش تشخیص داد که آبراهام توانایی‌اش را دارد، او را در مزرعه به کار سخت واداشت، جایی که درختان را قطع می‌کرد، چاه حفر می‌کرد و مزارع را شخم می‌زد.

Lincoln’s father didn’t care that Abe wanted to educate himself. Being illiterate himself, he couldn’t see the benefits of learning. He thought it would only distract Abe from chores. He was so opposed to his son’s reading that he even burned Lincoln’s books.

پدر لینکلن اهمیتی نمی‌داد که آبراهام می‌خواهد خودش را آموزش دهد. از آنجایی که خودش بی‌سواد بود، نمی‌توانست مزایای یادگیری را ببیند. او فکر می‌کرد که این فقط آبراهام را از کارهای روزمره منحرف می‌کند. او آنقدر با خواندن پسرش مخالف بود که حتی کتاب‌های لینکلن را سوزاند.

One trait he did pass down to his son was his love of storytelling. Abraham always kept his audience engaged and entertained with pointed anecdotes, humorous tales, and inspiring parables.

یکی از ویژگی‌هایی که او به پسرش منتقل کرد، عشق او به داستان سرایی بود. آبراهام همیشه مخاطبانش را درگیر می‌کرد و با حکایات برجسته، داستان‌های طنز و تمثیل‌های الهام بخش سرگرم می‌کرد.

Though we don’t know much about his mother, Nancy Hanks, she was a warm and loving soul who taught Abraham to read and write. Sadly, Lincoln would only experience her loving encouragement until age nine, when she died after eating a contaminated dairy product. Less than ten years later, his sister Sarah died during childbirth. He even lost the love of his life, Ann Rutledge, in 1835.

اگرچه ما چیز زیادی در مورد مادرش، نانسی هنکس نمی‌دانیم، اما او روح گرم و دوست داشتنی بود که به آبراهام خواندن و نوشتن آموخت. متاسفانه، لینکلن تشویق محبت آمیز (توسط مادر) خود را تنها تا نه سالگی تجربه کرد، زمانی که مادرش پس از خوردن یک محصول لبنی آلوده درگذشت. کمتر از ده سال بعد، خواهرش سارا هنگام زایمان درگذشت. او حتی عشق زندگی خود، اَن راتلج را نیز در سال 1835 از دست داد.

These difficulties didn’t break Lincoln’s spirit, but hardened him and spurred him on to make something great of himself. The lesson is to let our challenges make us better, not bitter. In 1837, he moved to Springfield, Illinois where he worked relentlessly on his career in law and politics.

این مشکلات روح لینکلن را نشکست، بلکه او را سرسخت کرد و تشویقش کرد تا چیزی بزرگ از خودش بسازد. درسی که می‌گیریم این است که اجازه دهیم چالش‌هایمان ما را بهتر کنند، نه تلخ‌تر. در سال 1837، او به اسپرینگفیلد، ایلینویز نقل مکان کرد و در آنجا بی‌وقفه روی حرفه خود در حقوق و سیاست کار کرد.

Lesson 2: Despite being far from the top choice as the Republican nominee, Lincoln won in a true-to-life tortoise and the hare story.

درس 2: علیرغم دور بودن از بهترین گزینه به عنوان نامزد جمهوری خواهان، لینکلن در زندگی واقعی، داستان یک لاک پشت و خرگوش پیروز شد.

Compared to the other candidates, Lincoln’s career in politics was relatively brief. So, who were these “rivals” and what superpowers did they possess?

حرفه لینکلن در سیاست در مقایسه با نامزدهای دیگر نسبتا کوتاه بود. پس این «رقبا» چه کسانی بودند و چه قدرتی داشتند؟

William Henry Seward was an expert in the political arena with his rousing senate speeches making headlines across the country. He had an exuberant and charismatic personality. This made a great recipe for success.

ویلیام هنری سوارد یک متخصص در عرصه سیاست بود و سخنرانی‌های شورانگیزش در سنا در سرتاسر کشور خبرساز شد. او شخصیتی پر جذبه و کاریزماتیک داشت که یک دستورالعمل عالی برای موفقیتش بود.

Salmon Chase was the great “trailblazer” for the anti-slavery cause. He made a name for himself by defending escaped slaves and fighting against the Fugitive Slave Law.

سالمون چیس یک "پیشگام" بزرگ برای هدف ضد برده‌داری بود. او با دفاع از بردگان فراری و مبارزه با قانون برده فراری، نامی برای خود دست و پا کرد.

Edward Bates was one of the most esteemed candidates for nomination with an impressive track record. He was a veteran from the War of 1812 and one of the men responsible for drafting the constitution of Missouri.

ادوارد بیتس یکی از معتبرترین کاندیدای نامزدی با سابقه‌ای چشمگیر بود. او کهنه سرباز جنگ 1812 و یکی از مردان مسئول تدوین قانون اساسی میسوری بود.

In contrast to that, all Lincoln had to offer was a humble career in law and two failed bids at the Illinois State Senate. Unsurprisingly, he initially wasn’t a front-runner for the Republican nomination. It was one David against three Goliaths.

برخلاف آن (نامزدهای ریاست جمهوری)، تنها چیزی که لینکلن برای ارائه داشت، یک حرفه متواضعانه در حقوق و دو پیشنهاد ناموفق در مجلس سنای ایالت ایلینویز بود. جای تعجب نیست که او در ابتدای کار، نامزدی پیشتاز برای کاندیدای جمهوری خواهان نبود. انگار یک داوود در برابر سه جالوت بود.

However, while his rivals were overly confident and made some enemies within their own party, Lincoln remained clear and consistent in his anti-slavery stance. Instead of antagonizing people, throughout his entire career, he made friends wherever he went. His persistence and decisiveness eventually led him to victory.

با این حال، در حالی که رقبای او بیش از حد اعتماد به نفس داشتند و برخی از دشمنان خود را در حزب خود ایجاد کردند، لینکلن در موضع ضد برده‌داری خود روشن و ثابت قدم ماند. او به جای دشمنی با مردم، در تمام دوران حرفه‌ای خود، هر جا که می‌رفت، دوستانی پیدا می‌کرد. پشتکار و قاطعیت او در نهایت او را به پیروزی رساند.

Lesson 3: Because of his unusual, yet effective leadership style, even Southerners felt Lincoln’s death was a tragic blow to the reconstruction of the United States.

درس 3: به دلیل سبک رهبری غیرمعمول و در عین حال موثر او، حتی جنوبی‌ها نیز احساس کردند که مرگ لینکلن ضربه غم انگیزی برای بازسازی ایالات متحده بود.

Lincoln’s victory in the election was a great testimony to his genius and intelligence as a politician. When it was time for him to choose the members of his presidential cabinet, he was equally as thoughtful and strategic.

پیروزی لینکلن در انتخابات گواهی بزرگی بر نبوغ و هوش او به عنوان یک سیاستمدار بود. هنگامی که زمان انتخاب اعضای کابینه ریاست جمهوری‌اش فرا رسید، به همان اندازه متفکر و استراتژیک بود.

Lincoln’s strategy was simple, yet unprecedented in terms of how a leader might typically make these choices. Most people in a leadership position will surround themselves with like-minded company. Lincoln, however, picked the most qualified people, regardless of their former party affiliation. This meant turning to his former rivals: Seward, Chase, and Bates.

استراتژی لینکلن از نظر نحوه انجام انتخاب‌ها توسط یک رهبر، ساده و در عین حال بی‌سابقه بود. اکثر افرادی که در یک موقعیت رهبری هستند، اطراف خود را با افرادی همفکر احاطه می‌کنند. با این حال لینکلن، واجد شرایط‌ترین افراد را بدون توجه به وابستگی حزبی قبلی آن‌ها انتخاب کرد. این به معنای روی آوردن به رقبای سابقش بود: سووارد، چیس و بیتس.

Lincoln surrounded himself with a group of ambitious thinkers, not friends and allies who would blindly support his opinion. What he created was a powerful group of superheroes, a kind of 19th-century justice league – a team of rivals, if you will.

لینکلن خود را با گروهی از متفکران جاه طلب احاطه کرد، نه دوستان و متحدانی که کورکورانه از عقیده او حمایت کنند. چیزی که او خلق کرد گروهی قدرتمند از ابرقهرمانان بود، نوعی لیگ عدالت در قرن نوزدهم - راستش را بخواهید تیمی متشکل از رقبا.

After four years of bloody battles between the North and South, on April 9, 1865, the South finally surrendered, ending the war. Just five days later, John Wilkes Booth fired a shot into the back of Lincoln’s head. After Lincoln died the next morning, the entire nation, including the South, had lost a valuable friend.

پس از چهار سال نبرد خونین بین شمال و جنوب، در 9 آوریل 1865، جنوب سرانجام تسلیم شد و به جنگ پایان داد. فقط پنج روز بعد، جان ویلکس بوث یک گلوله به پشت سر لینکلن شلیک کرد. پس از مرگ لینکلن صبح روز بعد، کل کشور، از جمله جنوب، یک دوست ارزشمند را از دست داده بودند.

Southern-born Montgomery Blair, a founding member of the new Republican party, commented:

“Those of Southern sympathies know they have lost a friend, willing and more powerful to protect and serve them than they can now ever hope to find again.”

مونتگومری بلر متولد جنوب، یکی از اعضای موسس حزب جدید جمهوری خواه، اظهار داشت:

"آن‌هایی که با جنوبی‌ها هم‌درد بودند، می‌دانند که دوستی را از دست داده‌اند که اکنون قدرتمندتر و مایلتر از او را برای محافظت و خدمت به آن‌ها نمی‌توانند پیدا کنند."

Team Of Rivals Review

Team Of Rivals is a fascinating read by acclaimed historian and author, Doris Kearns Goodwin. It’s a hefty 945 pages, so if you’re not a true history buff, you’ll likely find it a bit overwhelming. However, the book’s structure makes it easy to pick and choose chapters to learn valuable lessons from history.

مروری بر کتاب تیم رقبا

کتاب تیم رقبا: Team Of Rivals اثری جذاب توسط مورخ و نویسنده تحسین شده دوریس کرنز گودوین است. این کتاب 945 صفحه سنگین است، بنابراین اگر عاشق تاریخ واقعی نیستید، احتمالا آن را کمی طاقت فرسا بدانید. با این حال، ساختار کتاب انتخاب فصل‌ها را برای یادگیری درس‌های ارزشمند از تاریخ آسان می‌کند.