Business Model Generation Summary
خلاصه کتاب خلق مدل کسبوکار
1-Sentence-Summary: Business Model Generation teaches you how to start your own company by explaining the details of matching your customer’s needs with your product’s capabilities, managing finances, and everything else involved in the planning stages of entrepreneurship.
خلاصه کتاب خلق مدل کسبوکار در یک جمله: کتاب Business Model Generation به شما می‌آموزد چگونه شرکت خود را با توضیح جزئیات تطبیق نیازهای مشتری با قابلیت‌های محصول شما، مدیریت امور مالی و هر چیز دیگری که در مراحل برنامه‌ریزی کارآفرینی دخیل است، راه‌اندازی کنید.
Favorite quote from the author:
نقل‌قول موردعلاقه نویسنده:
So you’ve got a great idea but you don’t know how to turn it into a business. What do you do about it? Are you going to just let it sit there and fizzle away like most people do? Or will you get up and make a plan to help you take action?
خب شما یک ایده عالی دارید اما نمی‌دانید چگونه آن را به یک تجارت تبدیل کنید. در این باره چه کاری می‌کنید؟ آیا قرار است اجازه دهید همانطور که بسیاری از مردم این کار را می‌کنند یک جا بنشینید تا ایده‌تان کم‌کم ناپدید شود؟ یا از جای خود بلند شوید و برنامه‌ای برای آن می‌نویسید که به شما کمک می‌کند تا اقدام کنید؟
Entrepreneurship is fun, but most of us underestimate the difficulties along the way. Money problems, arguments with partners, and not knowing your customers, and many more troubles await you. But this doesn’t have to be a problem if you plan wisely.
کارآفرینی جالب است، اما بسیاری از ما مشکلات موجود در این مسیر را دست کم می‌گیریم. مشکلات مالی، مشاجره با شرکا و عدم شناخت مشتریان و مشکلات بسیار بیشتر دیگری که در انتظار شماست. اما اگر عاقلانه برنامه‌ریزی کنید، این‌ها مشکلی برایتان نخواهد بود.
That’s why you need to begin with a business plan to prepare everything about your new company. And Business Model Generation: A Handbook for Visionaries, Game Changers, and Challengers by Alexander Osterwalder is here to help you do this. With these tips, your chances of becoming a successful entrepreneur will skyrocket!
به همین دلیل است که باید با یک طرح تجاری شروع کنید تا همه چیز را در مورد شرکت جدید خود آماده کنید. و کتاب خلق مدل کسبوکار نوشته الکساندر استروالدر اینجاست تا به شما در انجام این کار کمک کند. با این نکات، شانس شما برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق بالا خواهد رفت!
Here are the 3 biggest lessons I’ve learned from this book:
- Market channels, value propositions, and customer groups are the basis for a good business model.
- You need to know your customer’s relationship with you, how money is coming in, and what physical things that you need to run your company.
- Plan for what you’ll do from day to day, who you’re going to work with, and what your cost structure will be.
در ادامه ۳ تا از بزرگ‌ترین درس‌هایی که از این کتاب آموخته‌ام می‌خوانید:
۱. کانال‌های بازار، ارزش‌های پیشنهادی و گروه‌های مشتری پایه و اساس یک مدل کسبوکار خوب است.
۲. باید رابطه مشتری با خودتان، چگونگی وارد شدن پول و چیزهای فیزیکی که برای اداره شرکت خود نیاز دارید را بدانید.
۳. برای کارهایی که روزانه انجام می‌دهید، این که با چه کسانی کار خواهید کرد و ساختار هزینه شما به چه شکل خواهد بود، برنامه‌ریزی کنید.
Ready to start your own company? After this, you’ll know how to! Let’s go!
برای راه‌اندازی شرکت خود آماده‌اید؟ پس از مطالعه این کتاب، خواهید دانست! بیایید شروع کنیم!
Lesson 1: The foundation of a great business model begins with customer groups, value propositions, and market channels.
درس ۱: پایه و اساس یک مدل کسبوکار عالی با گروه‌های مشتری، پیشنهادات ارزشی و کانال‌های بازار آغاز می‌شود.
Look around you right now. Are you in the car? On the phone? Maybe you’re sitting in a cafe. Whatever you’re doing, you are surrounded by businesses. Although they all have different purposes, they all have one thing in common. Every business creates value for its customers.
همین الان به اطراف نگاه کنید. داخل خودرو هستید؟ پای تلفن هستید؟ شاید هم در یک کافه نشسته‌اید. هر کاری که انجام می‌دهید، در محاصره مشاغل هستید. اگرچه اهداف متفاوتی دارند، اما همه آن‌ها در یک چیز مشترک‌اند. هر کسب‌و‌کاری برای مشتریان خود ارزش ایجاد می‌کند.
The beginning of this is a business model that outlines a company’s product and what type of people it creates value for. The heart of the best business plans is customers. Without anyone to buy your product, you don’t have a company.
آغاز این فرایند یک مدل کسبوکار است که محصول یک شرکت و این که برای چه نوع افرادی ارزش ایجاد می‌کند را مشخص می‌کند. قلب بهترین مدل‌های تجاری، مشتریان هستند. بدون کسی که محصول شما را بخرد، شما هیچ شرکتی ندارید.
You can get into a mass market, which covers a large audience of customers with similar needs. Or your business can cater to a niche market that is made up of smaller groups of people with certain interests.
می‌توانید وارد یک بازار انبوه شوید که مخاطبان زیادی از مشتریان با نیازهای مشابه را پوشش می‌دهد. یا کسبوکار شما می‌تواند به نیاز یک بازار خاص که از گروه‌های کوچک‌تری از افراد با علایق خاص تشکیل شده است، پاسخ دهد.
Once you know your market, you’ve got to figure out your value proposition, or what problem you’re going to solve for people. Identify the need your product or service fulfills and what makes it better for customers to choose over other similar products. The value you provide can be connected with design, reducing risk, or top performance.
هنگامی که بازار خود را شناختید، باید ارزش پیشنهادی خود را مشخص کنید، یا این که معلوم کنید چه مشکلی را برای مردم حل خواهید کرد. نیازی را که محصول یا خدمات شما برآورده می‌کند و این که چه چیزی باعث می‌شود خدمات یا محصول شما بهتر از محصولات مشابه دیگر باشد تا مشتریان آن را انتخاب کنند، مشخص کنید. ارزشی که ارائه می‌دهید می‌تواند با طراحی، کاهش ریسک یا عملکرد برتر مرتبط باشد.
The next step is to figure out how you’re going to reach your audience. This is also known as market channels. Will you have a storefront? Or maybe a sales team is what you prefer. In many cases, a website is a good option. You can even make new channels by partnering with others, like a wholesaler.
قدم بعدی این است که بفهمید چگونه می‌خواهید به مخاطبان خود دسترسی پیدا کنید. این مسئله نیز به عنوان کانال‌های بازار شناخته می‌شود. آیا ویترین خواهید داشت؟ یا شاید داشتن یک تیم فروش چیزی باشد که ترجیح می‌دهید. در بسیاری از موارد، وبسایت گزینه خوبی است. حتی می‌توانید با مشارکت با دیگران، مانند یک عمده‌فروش، کانال‌های جدیدی ایجاد کنید.
Lesson 2: Resources, ways to make money, and relationships with your customers are all vital things to plan to have a successful company.
درس ۲: منابع، راه‌های کسب درآمد و روابط با مشتریان، همه چیزهای حیاتی برای برنامه‌ریزی در داشتن یک شرکت موفق است.
You know who you’re serving and how you’re meeting their needs and the ways you’ll reach them. Now you need to identify what relationship you want to have with them. This step is vital because it’s the foundation for how much value they find in your company.
این که به چه کسی خدمات می‌دهید و چگونه نیازهای آن‌ها را برآورده می‌کنید و راه‌های رسیدن به آن‌ها را می‌دانید. اکنون باید مشخص کنید که می‌خواهید چه رابطه‌ای با آن‌ها داشته باشید. این مرحله حیاتی است زیرا پایه و اساس ارزشی است که آن‌ها در شرکت شما پیدا می‌کنند.
If you have a personalized way of relating, you might personally assist your patrons with their needs. An IT company that helps people with specific computer needs is a good example of this. If this same business has regular customers, then they might try a more automated approach with their email marketing.
اگر روشی شخصی‌سازی شده برای برقراری ارتباط دارید، ممکن است شخصا به مشتریان خود در رفع نیازهایشان کمک کنید. یک شرکت فناوری اطلاعات که به افرادی با نیازهای کامپیوتری خاص کمک می‌کند نمونه خوبی از این موضوع است. اگر همین کسبوکار مشتریان منظمی داشته باشد، ممکن است رویکرد اتوماتیک‌تری را در بازاریابی ایمیلی خود امتحان کند.
Then it’s time to look at revenue streams. Think of your business like a body, with the customers being the heart. This would make revenue like the arteries and veins that make sure things run correctly.
سپس نوبت به بررسی جریان‌های درآمدی می‌رسد. به کسبوکار خود مانند یک بدن فکر کنید که مشتریان قلب آن هستند. این باعث می‌شود جریان درآمدی مانند شریان‌ها و رگ‌ها ایجاد شود که حاصل اطمینان از درستی کارها است.
You can get money coming in with a few different models. One option is transactions, which includes three one-time payments, like when you buy a new computer. There are also subscriptions, like Netflix. You can also have usage fees, which differ depending on how much a customer uses the service, like mobile data.
می‌توانید با چند مدل مختلف پول دریافت کنید. یکی از گزینه‌ها، تراکنش‌ها است که شامل پرداخت یک‌باره است، مانند زمانی که یک کامپیوتر جدید می‌خرید. اشتراک‌هایی مانند نتفلیکس نیز وجود دارد. همچنین می‌توانید هزینه‌های استفاده داشته باشید، که بسته به میزان استفاده مشتری از خدمات، مانند داده تلفن همراه، متفاوت است.
The next step is to determine the ways you will get the resources your company needs to stay in business. Think of these like food and water that keep a body running.
گام بعدی تعیین راه‌هایی است که می‌توانید منابع مورد نیاز شرکت خود را برای ماندن در تجارت به دست آورید. این‌ها را مانند غذا و آب در نظر بگیرید که بدن را در حال حرکت نگه می‌دارد.
Materials, buildings, and equipment are all examples of physical resources you need. It also takes human resources, or your staff, to keep things running smoothly. There are also intellectual resources, which include copyrights and patents over your products.
مواد، ساختمان‌ها و تجهیزات همگی نمونه‌هایی از منابع فیزیکی است که به آن نیاز دارید. همچنین به منابع انسانی یا کارکنانتان نیاز دارید تا کارها به‌خوبی پیش برود. منابع فکری نیز وجود دارد که شامل حق چاپ و حق امتیاز محصولات شما می‌شود.
Lesson 3: Know your costs, who you’ll work with, and what you do each day to finish your business plan.
درس ۳: در مورد هزینه‌ها، این که با چه کسانی کار می‌کنید و هر روز برای تکمیل طرح کسبوکار خود چه می‌کنید، بدانید.
Just like you have to exercise if you want to keep your body healthy, you need to know the activities that will make your business healthy. This includes platform or network hosting, problem-solving, and production.
همانطور که اگر می‌خواهید بدن خود را سالم نگه دارید، نیاز دارید ورزش کنید، باید فعالیت‌هایی را که باعث سلامت کسبوکار شما می‌شود بشناسید؛ که شامل میزبانی پلتفرم یا شبکه، حل مسئله و تولیدات است.
Examples of production activities include manufacturing a laptop or making a pizza. In my engineering company, I am a consultant, which is an example of problem-solving. When you put up a product or service for sale on eBay or Airbnb, this is platform and network hosting.
نمونه‌هایی از فعالیت‌های تولیدی شامل ساخت لپ‌تاپ یا درست کردن پیتزا است. من در شرکت مهندسی‌ام مشاور هستم که نمونه‌ای از حل مسئله است. وقتی محصول یا خدماتی را برای فروش در ای‌بی یا ایر بی‌ان‌بی قرار می‌دهید، این یک پلتفرم و میزبان شبکه شما محسوب می‌شود.
Next it’s time to figure out who you’re working with. Most of the time, you’ve got to have a team to run your company. It’s a good idea to plan who will be on it beforehand because it can make some of your activities possible and limit risk.
بعد وقت آن است که بفهمید با چه کسی کار می‌کنید. بیشتر اوقات، شما باید یک تیم برای اداره شرکت خود داشته باشید. این ایده خوبی است که از قبل برنامه‌ریزی کنید که چه کسی در آن تیم خواهد بود؛ زیرا می‌تواند برخی از فعالیت‌های شما را ممکن کرده و ریسک را محدود کند.
The last step of all this planning is to outline the cost structure. You can either be value-driven or cost-driven. If you work hard to keep expenses low, maybe by reducing your service level, then you are cost-driven. Cheap airlines are a good example of this.
آخرین مرحله از همه این برنامه‌ریزی‌ها ترسیم ساختار هزینه است. شما می‌توانید ارزش‌محور یا هزینه‌محور باشید. اگر سخت کار می‌کنید تا هزینه‌ها را شاید با کاهش سطح خدمات خود، پایین نگه دارید، پس هزینه‌محور هستید. خطوط هوایی ارزان نمونه خوبی برای این موضوع است.
In contrast, value-driven companies brush aside how expensive it is to take care of their customers. They focus mostly on offering top-quality services that justify a higher price. Private airlines that cater to high-end customers are a good example of what it means to be value-driven.
در مقابل، شرکت‌های مبتنی بر ارزش هزینه‌های مراقبت از مشتریان خود را کنار می‌گذارند. آن‌ها بیشتر بر ارائه خدمات با کیفیت بالا که قیمت بالاتر را توجیه می‌کند، تمرکز می‌کنند. خطوط هوایی خصوصی که به مشتریان رده‌بالا خدمات می‌دهند، نمونه خوبی از معنای ارزش‌محور بودن هستند.
Business Model Generation Review
مروری بر کتاب خلق مدل کسبوکار
I really enjoyed Business Model Generation because I can see the importance of planning when creating a business from the ones I’ve started recently. To be honest, these steps are some of the least fun of being an entrepreneur. But doing them is the difference between success and failure.
من واقعا از کتاب خلق مدل کسبوکار لذت بردم، زیرا می‌توانم اهمیت برنامه‌ریزی را هنگام ایجاد یک کسبوکار از بین مشاغلی که اخیرا شروع کرده‌ام ببینم. صادقانه بگویم، این مراحل از کمترین لذت‌های کارآفرینی است. اما انجام آن‌ها تفاوت بین موفقیت و شکست را رقم می‌زند.
Who would I recommend the Business Model Generation summary to?
خلق مدل کسبوکار را به چه کسانی توصیه می‌کنم؟
The 29-year-old who wants to begin working for themselves but isn’t sure how to start, the 54-year-old executive who wants to get back to the basics for success in their company, and anyone that would like to be an entrepreneur.
مرد ۲۹ ساله‌ای که می‌خواهد برای خودش کار کند اما مطمئن نیست چگونه شروع کند، مدیر اجرایی ۵۴ ساله‌ای که می‌خواهد برای موفقیت در شرکت خود به اصول اولیه بازگردد و هر کسی که دوست دارد کارآفرین شود.
