The Business Romantic Summary
خلاصه کتاب تجارت عاشقانه
1-Sentence-Summary: The Business Romantic shows how doing business that is focused on passion and connection leads to more success in today’s world.
خلاصه کتاب تجارت عاشقانه در یک جمله: کتاب Business Romantic نشان میدهد که چگونه انجام کسب و کار متمرکز بر اشتیاق و ارتباط منجر به موفقیت بیشتر در دنیای امروز میشود.
Favorite quote from the author:
نقلقول مورد علاقه نویسنده:
What do you think of when you hear the word businessman? Most likely, you think of fancy suits, nice offices at the tops of skyscrapers, ruthlessness, and greed. If I were to tell you that romanticism and business go together, you might think I was crazy. But this is a mindset that we all should change.
با شنیدن کلمه تاجر به چه چیزی فکر میکنید؟ به احتمال زیاد، به کت و شلوارهای فانتزی، دفاتر کاری زیبا در بالای آسمانخراشها، بیرحمی و طمع فکر میکنید. اگر بخواهم به شما بگویم که رمانتیسم و تجارت با هم هستند؛ ممکن است فکر کنید من دیوانهام. اما این طرز فکری است که همه ما باید آن را تغییر دهیم.
These days, to bring in customers and employees, companies need to be more human. And that includes a romantic approach. That doesn’t mean taking your clients out for nice candle-lit dinners or otherwise being weird. What most people really seek is connection, and that’s true for business as well.
این روزها، برای جذب مشتریان و کارمندان، شرکتها باید بیشتر انسان باشند. و این شامل یک رویکرد عاشقانه است. این به این معنا نیست که مشتریان خود را برای شامهای دلپذیر با شمع بیرون ببرید یا عجیب و غریب رفتار کنید. چیزی که بیشتر مردم واقعا به دنبال آن هستند ارتباط است و این موضوع برای تجارت نیز صادق است.
Tim Leberecht’s The Business Romantic: Give Everything, Quantify Nothing, and Create Something Greater Than Yourself will show you what it means to apply romanticism to business. You’ll also see how doing so will improve your company culture and customer satisfaction.
«کتاب تیم لبرشت تجارت عاشقانه: همه چیز را بدهید، چیزی را کمی تعیین نکنید و چیزی بزرگتر از خودتان بسازید» به شما نشان میدهد که به کار بردن رمانتیسم در تجارت به چه معناست. همچنین خواهید دید که چگونه انجام این کار باعث بهبود فرهنگ شرکت و رضایت مشتری شما میشود.
Here are 3 of my favorite lessons from this book:
Connection beats productivity for success in the workplace.
One great way to help those you work with and do business for is to provide opportunities for others to give.
A product that challenges your customers a little will give you a unique edge.
در اینجا ۳ درس مورد علاقه من از این کتاب آمده است:
۱. برای موفقیت در محل کار، ارتباط بر بهرهوری غلبه میکند.
۲. یکی از راههای عالی برای کمک به کسانی که با آنها کار یا تجارت میکنید، فراهم کردن فرصتهایی برای دیگران است.
۳. محصولی که کمی مشتریان شما را به چالش میکشد، مزیت منحصربهفردی به شما میدهد.
Get your candlelight dinner ready and let’s learn how romanticism applies to business!
شام عاشقانه خود را آماده کنید و بیایید یاد بگیریم که رمانتیسم چگونه در تجارت کاربرد دارد!
Lesson 1: If you want to be successful at the office, focus on connection, not just productivity.
درس ۱: اگر میخواهید در دفتر کار موفق باشید، روی ارتباط تمرکز کنید، نه صرفا روی بهرهوری.
Picture this. You’re sitting in the office lunchroom after enjoying a nice birthday cake for a coworkers birthday. Suddenly, the boss walks in and tells everyone it’s time to get back to work. Although they may not do it in a mean way, their comment sort of deflates the fun atmosphere, right?
این را تصور کنید که شما بعد از لذت بردن از [خوردن] یک کیک تولد خوشمزه یکی از همکاران، در اتاق ناهار اداری نشستهاید. ناگهان رئیس وارد میشود و به همه میگوید که زمان بازگشت به کار است. اگرچه ممکن است آنها این کار را به روش بدی انجام ندهند؛ اما نظرشان آن فضای جالب را به نوعی خراب میکند، درست است؟
I had this experience not long ago, and it wasn’t fun. Looking back at that job, I could see that the company was more concerned with metrics than people. I heard countless coworkers of mine saying how afraid they were of the managers seeing them talking with one another. I’m glad I got out of there!
من این تجربه را چندی پیش داشتم و جالب نبود. با نگاهی به آن شغل، میتوانستم ببینم که این شرکت بیشتر به معیارها اهمیت میدهد تا افراد. من از همکارانم شنیدم که میگفتند چقدر از این که مدیران آنها را هنگام صحبت با یکدیگر ببینند، میترسند. خوشحالم که از آنجا بیرون آمدم!
Most companies prioritize tasks over chatting, but is this the right approach? Science says your boss might be wrong to keep you from talking too much in the office. One study discovered that happiness at work similar to happiness experienced outside the workplace only comes from informal conversations with coworkers.
اکثر شرکتها وظایف را به صحبت کردن اولویت میدهند؛ اما آیا این رویکرد درستی است؟ علم میگوید این که رئیستان شما را از صحبت زیاد در دفتر باز میدارد، ممکن است اشتباه باشد. یک مطالعه نشان داد که آن شادی در محل کار که مشابه شادی در خارج از محیط کار است، تنها از گفتوگوهای غیررسمی با همکاران ناشی میشود.
We know from The Happiness Advantage that happiness leads to success and not the other way around. Casual conversations, then, as the highest source of in-office happiness, are a catalyst for success.
ما از کتاب «مزیت شادی» میدانیم که شادی به موفقیت منجر میشود و نه برعکس آن. بنابراین، مکالمات معمولی، به عنوان بالاترین منبع شادی در دفتر، کاتالیزوری برای موفقیت است.
Forget worrying about continuing that interesting conversation you’re having with a coworker. Keeping up office comradery just might be what’s keeping you productive.
نگرانی در مورد ادامه مکالمه جالبی که با یک همکار دارید را فراموش کنید. حفظ رفاقت اداری ممکن است چیزی باشد که شما را سازنده نگه میدارد.
Lesson 2: Giving gifts is a great way to energize your workplace.
درس ۲: هدیه دادن یک راه عالی برای انرژی بخشیدن به محیط کاری شما است.
What better way to connect with someone than to give them gifts? After all, it is one of The 5 Love Languages! Although this may seem like an odd idea, remember that gift-giving is a deeply human experience. It leaves both the giver and receiver feeling happy and connected. It’s a vital component of romantic business.
چه راهی بهتر از هدیه دادن به کسی برای ارتباط با دیگران؟ هر چه باشد، این یکی از ۵ زبان عشق است! اگرچه ممکن است یک ایده عجیب به نظر برسد، به یاد داشته باشید که هدیه دادن یک تجربه عمیقا انسانی است. این باعث میشود که هم دهنده و هم گیرنده احساس خوشحالی و ارتباط داشته باشند. هدیه دادن یکی از اجزای حیاتی تجارت عاشقانه است.
If you’re still skeptical of the merits of gift-giving in the office, look to Adam Grant’s Give and Take. Grant affirms that benevolence at work boosts employee motivation. Building a culture of giving enhances innovation, collaboration, and quality.
اگر هنوز در مورد شایستگی هدیه دادن در دفتر کار شک دارید، به کتاب بده و بستان اثر آدام گرانت نگاه کنید. گرانت تایید میکند که خیرخواهی و سخاوتمندی در کار انگیزه کارکنان را افزایش میدهد. ایجاد فرهنگ بخشش، نوآوری، همکاری و کیفیت را افزایش میدهد.
So how can you apply this idea in the workplace? Provide employees with the opportunity to give to one another as part of their tasks. It may take some creativity, but it will do wonders for your workplace culture and happiness.
خب، چگونه میتوانید این ایده را در محل کار اعمال کنید؟ به کارکنان این فرصت را بدهید که بهعنوان بخشی از وظایف خود به یکدیگر [هدیه] بدهند. این کار ممکن است کمی نیاز به خلاقیت داشته باشد؛ اما در فرهنگ و شادی محل کار شما معجزه میکند.
Danish chocolatier Anthon Berg is one great example of creative gift-giving in a business setting. A pop-up store in Copenhagen asked customers to pay for their sweets with a promise to do a good deed for another person.
شکلاتساز دانمارکی آنتون برگ یک نمونه عالی از هدیه دادن خلاقانه در یک محیط تجاری است. یک فروشگاه پاپ آپ در کپنهاگ از مشتریان خواست تا هزینه شیرینی خود را با وعده انجام کار خیر برای شخص دیگری پرداخت کنند.
Another source to look for inspiration on the subject is Reddit. In the Random Acts of Pizza subreddit, Redditors buy pizza for each other based on funny, creative, or entertaining requests. The result is that using and working for Reddit is even more fun.
منبع دیگری برای الهام گرفتن در مورد این موضوع، ردیت است. در سابردیت Random Acts of Pizza، ردیتیها بر اساس درخواستهای خندهدار، خلاقانه یا سرگرمکننده برای یکدیگر پیتزا میخرند. در نتیجه استفاده کردن از ردیت و کار کردن برای آنها حتی سرگرمکنندهتر [از قبل] میشود.
Lesson 3: Get a leg up on the competition by finding ways to make your product or service a somewhat challenging experience.
درس ۳: با یافتن راههایی برای تبدیل محصول یا خدمات خود به تجربهای تا حدودی چالش برانگیز، پا به عرصه رقابت بگذارید.
Have you ever wondered why people camp out for days just to get the newest Apple device? Why go through all the trouble? And how on earth is IKEA still in business if their stuff is so difficult to put together?!
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا مردم برای دریافت جدیدترین دستگاه اپل روزها در بیرون منتظر میمانند. چرا این همه خودشان را به دردسر میاندازند؟ و چگونه ممکن است آیکیا هنوز هم در تجارت باشد، وقتی سر هم کردن وسایل آنها اینقدر دشوار است؟!
What we don’t see is that people enjoy a little challenge when it comes to a product or service. Most people would rather have an experience, challenge, or get a reward than just have everything handed to them. The adventure that some products give us makes them unique. They stand out against the competition, and their value rises.
چیزی که ما نمیبینیم این است که مردم از یک چالش کوچک در مورد محصول یا خدمات، لذت میبرند. بیشتر مردم ترجیح میدهند تجربه، چالش یا دریافت جایزه داشته باشند تا اینکه همه چیز [آماده] به آنها تحویل داده شود. ماجراجویی که برخی از محصولات به ما میدهند آنها را منحصر به فرد میکند. آنها [به این صورت] در مقابل رقبا برجسته میشوند و ارزششان افزایش مییابد.
Think back to the IKEA example. Do you remember the last time you purchased something that you had to assemble yourself? Wasn’t it a little bit exciting?
به مثال آیکیا فکر کنید. آیا آخرین باری را که چیزی خریداری کردید که مجبور بودید خودتان آن را سر و هم کنید، به یاد دارید؟ آيا کمی هیجانانگیز نبود؟
I used to play with Legos as a kid and the last time I bought something from IKEA it took me right back to my childhood. It felt great to build something myself. The feeling of accomplishment that came with seeing the finished product made me appreciate it even more.
من از بچگی با لگوها بازی میکردم و آخرین باری که چیزی از آیکیا خریدم، درست به دوران کودکیام برمیگردد. از ساختن چیزی که خودم ساخته بودم، احساس خوبی داشتم. احساس موفقیتی که با دیدن محصولی تکمیل شده به وجود آمد، باعث شد بیشتر از آن قدردانی کنم.
Be careful though, because if a product requires too much effort, it will only frustrate them. And for something that demands too little effort, customers won’t see its value.
با این حال مراقب باشید؛ زیرا اگر یک محصول به تلاش بیش از حد نیاز داشته باشد، فقط باعث ناامیدی مشتریان میشود. و برای چیزی (محصولی) که به تلاش بسیار کمی نیاز دارد، مشتریان ارزش آن را نادیده میگیرند.
The Business Romantic Review
مروری بر کتاب تجارت عاشقانه
I really enjoyed The Business Romantic. While a lot of the ideas seem obvious to me, I can understand how some of the older generations will need to learn these lessons to thrive with the up and coming millennials in business. I’m excited to see this shift in mindset and hope to see it continue to grow to make the workplace better for everyone!
من واقعا از کتاب تجارت عاشقانه لذت بردم. در حالی که بسیاری از ایدهها برای من بدیهی به نظر میرسند، میتوانم درک کنم که چگونه برخی از نسلهای قدیمیتر باید این درسها را بیاموزند تا با هزارههای جدید و آینده در تجارت پیشرفت کنند. من از دیدن این تغییر در طرز فکر هیجانزده هستم و امیدوارم شاهد ادامه رشد آن باشم تا محل کار برای همه بهتر شود!
Who would I recommend The Business Romantic summary to?
خلاصه کتاب تجارت عاشقانه را به چه کسی توصیه میکنم؟
The 45-year-old manager who can’t find a way to understand and connect with his millennial-age workers, the 58-year-old CEO who would like to acquire some fresh, young talent, and anyone who wants to be a leader in a company.
مدیر ۴۵ سالهای که نمیتواند راهی برای درک و ارتباط با کارگران نسل هزاره خود بیابد، مدیر عامل ۵۸ سالهای که دوست دارد استعدادهای تازه و جوانی به دست آورد و هر کسی که میخواهد رهبر یک شرکت باشد.