خلاصه کتاب رایگان 12 قانون زندگی اثر جوردن پیترسون

در این بخش خلاصه‌ای از کتاب 12 قانون زندگی اثر جوردن پیترسون را به شما ارائه خواهیم داد.

خلاصه کتاب 12 قانون زندگی.jpg

Sentence-Summary: 12 Rules For Life is a stern, story-based, and entertaining self-help manual for young people that lays out a set of simple principles that can help us become more disciplined, behave better, act with integrity, and balance our lives while enjoying them as much as we can.

خلاصه کتاب 12 قانون زندگی در یک جمله: کتاب 12 قانون زندگی: 12 Rules For Life یک راهنمای سختگیرانه برای خودیاری، مبتنی بر داستان و سرگرم‌کننده برای جوانان است که مجموعه‌ای از اصول ساده‌ای را ارائه می‌کند که می‌تواند به ما کمک کند تا جایی که می‌توانیم، نظم بیشتری داشته باشیم، رفتار بهتری نشان دهیم، با صداقت رفتار کنیم و زندگی‌مان را متعادل نگه داریم و از آن لذت ببریم.

Favorite quote from the author:

Four words every writer is dying to hear at least once in life: “One million copies sold.” But you wouldn’t expect to hear them four months after the publication of your second book. Then again, Jordan Peterson’s 12 Rules For Life isn’t just a book. As for his first one, Peterson spent years collecting and refining the ideas that would create a sort of blueprint for a good life. This time, however, the book didn’t flop and sold less than 500 copies.

نقل قولی از نویسنده:

چهار کلمه‌ای که هر نویسنده برای شنیدن آن حداقل یک بار در زندگی می‌میرد: «یک میلیون نسخه فروخته شد». اما شما نباید انتظار آن را داشته باشید که آن‌ها را چهار ماه پس از انتشار دومین کتاب خود بشنوید. کتاب 12 قانون زندگی جردن پترسون فقط یک کتاب نیست. پترسون در اولین کتابش، سال‌ها خود را صرف جمع‌آوری و اصلاح ایده‌هایی کرد که می‌توانست نوعی طرح اولیه برای یک زندگی خوب ایجاد کند. با این حال، این بار کتاب شکست نخورد و کمتر از 500 نسخه فروخت.

Since its publication in January and Peterson’s accompanying world tour, 12 Rules For Life completely exploded, dominating bestseller lists around the globe. Suddenly, millions view, listen to, and follow Peterson on social media, he’s racked up over $60,000 in monthly donations through Patreon, and, of course, one million copies sold.

از زمان انتشار کتاب در ژانویه و تور جهانی پیترسون، کتاب 12 قانون زندگی حسابی منفجر شد و به فهرست پرفروش‌ترین‌ها در سراسر جهان مسلط شد. به یک باره میلیون‌ها نفر پیترسون را در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌کردند، گوش می‌دادند و دنبال می‌کردند، به او بیش از 60000 دلار اهدائیه ماهانه از طریق پِیتریان (Patreon) جمع‌آوری کرد و البته یک میلیون نسخه هم فروخته شد.

Whether he’s just struck the right nerve at the right time or put his finger on true significance and meaning, only time will tell, but with thousands of people messaging him how the book’s changed their lives, chances are good it’s the latter. Let’s look at 3 of his 12 rules to begin to find out:

  1. Sweep in front of your own door before pointing out the street is dirty.

  2. Treat yourself like a child you’re responsible for.

  3. Aim to do what is meaningful, not convenient.

این که آیا او فقط در زمان مناسب دست روی اعصاب درستی گذاشته یا فقط انگشت خود را روی اهمیت و معنای واقعی گذاشته است را فقط زمان مشخص خواهد کرد، اما با توجه به این که هزاران نفر به او پیام می‌دهند که این کتاب چگونه زندگی آن‌ها را تغییر داده است، شانس این که دومی باشد را بیشتر می‌کند. بیایید به 3 قانون از کتاب 12 قانون او نگاه کنیم تا شروع به درک آن کنیم:

  1. قبل از این که اشاره کنید (بگویید) خیابان کثیف است، جلوی درب منزل خود را جارو بکشید و تمیز کنید.

  2. با خود مانند کودکی رفتار کنید که مسئول آن هستید.

  3. هدفتان انجام کاری معنادار باشد نه صرفا قانع کننده.

These form the premise Peterson’s book is built on and thus, the context for understanding why it’s been such a success. Let’s go!

این قوانین فرضیه‌هایی را تشکیل می‌دهند که کتاب پیترسون بر اساس آن ساخته شده و بنابراین، زمینه‌ای است برای درک این که چرا این کتاب این چنین موفقیت‌آمیز بوده است. بیا بریم!

12 Rules For Life Summary

خلاصه کتاب 12 قانون

Lesson 1: Before you judge the world, take responsibility for your own life.

درس 1: قبل از این که دنیا را قضاوت کنید، مسئولیت زندگی خود را بپذیرید.

Life isn’t fair. We all learn that one way or other. Some of us sooner, some later, some in small ways, some from terrifying blows. But we all realize it eventually. Like the Russian writer Leo Tolstoy, who, in his short, philosophical piece, A Confession, concluded there are only four reasonable responses to the absurdity of life:

  1. Ignorance, like a child refusing to accept reality.

  2. Pleasure, like an addict on the hedonic treadmill.

  3. Suicide.

  4. Holding on, despite everything.

زندگی عادلانه نیست. همه ما به طریقی این را یاد می‌گیریم. برخی از ما زودتر، برخی دیرتر، برخی در موارد کوچک، برخی از ضربات وحشتناک. اما همه ما در نهایت متوجه آن می‌شویم. مانند نویسنده روسی لئو تولستوی، که در مقاله کوتاه و فلسفی خود، اعتراف، به این نتیجه رسید که تنها چهار پاسخ معقول برای پوچ بودن زندگی وجود دارد:

  1. نادیده گرفتن، مانند کودکی که از پذیرش واقعیت امتناع می‌کند.

  2. لذت، مانند یک معتاد به تردمیل لذت بخش.

  3. خودکشی

  4. خودداری، با وجود همه چیز.

Even though he concluded suicide was the most honest answer, Tolstoy himself chose the last option, forever struggling on, which tells you a lot about his and Peterson’s beliefs about a good life: No matter how unfair life gets, you should never blame the world. There’s always someone who’s suffered worse than you. Like Viktor Frankl, for example.

تولستوی با وجود این که به این نتیجه رسید که خودکشی صادقانه ترین پاسخ است، اما خود آخرین گزینه را انتخاب کرد، جنگیدن برای همیشه که چیزهای زیادی به شما در مورد اعتقادات خودش و پترسون در مورد یک زندگی خوب می‌گوید: مهم نیست چقدر زندگی ناعادلانه می‌شود، هرگز نباید دنیا را سرزنش کنید. همیشه یکی هست که بیشتر از تو زجر کشیده است؛ برای مثال، ویکتور فرانکل.

Besides, even though the future may sometimes look bleak, if you can focus on taking responsibility and keeping your own house clean, so to speak, you’ll find the bad times will pass.

علاوه بر این، حتی اگر گاهی اوقات ممکن باشد آینده تاریک به نظر برسد، اگر بتوانید بر مسئولیت پذیری و به اصطلاح تمیز نگه داشتن خانه خود تمرکز کنید، متوجه خواهید شد که دوران بد نیز خواهد گذشت.

Lesson 2: Care for yourself like you would for a loved one.

درس 2: همانطور که حاضرید از یکی از عزیزانتان مراقبت کنید، از خود مراقبت کنید.

Have you ever gotten a prescription from the doctor and thought: “Naaa, I don’t need that?” Over one third of people do it regularly. According to Peterson, it’s neither smart nor smug. It’s a subversive form of self-punishment. We do it a lot and, as a result, tend to take better care of others than ourselves.

آیا تا به حال نسخه‌ای از دکتر دریافت کرده‌اید که با خود فکر کنید: «نههه، من به آن نیاز ندارم؟» بیش از یک سوم مردم این کار را به طور منظم انجام می‌دهند. به گفته پیترسون، این دسته افراد نه باهوش هستند و نه از خود راضی. این یک شکل مخربانه از خود تنبیهی است. ما این کار را زیاد انجام می‌دهیم و در نتیجه تمایل داریم از دیگران بهتر از خود مراقبت کنیم.

Peterson suggests this is a consequence of our inability to deal with the insanity of life described above. Just like Adam and Eve had to taste the forbidden fruit of knowledge, we too indulge in our dark sides from time to time and thus, feel we deserve punishment. But, as with the unfairness of life, we all got thrown out of the Garden of Eden. Like Yin and Yang, we all carry both light and dark inside us. One can’t exist without the other.

پترسون اشاره می‌کند که این نتیجه ناتوانی ما در مقابله با جنون زندگی است که در بالا توضیح داده شد. درست همانطور که آدم و حوا مجبور بودند میوه ممنوعه دانش را بچشند، ما نیز هر از چند گاهی در جنبه‌های تاریک خود غرق می‌شویم و بنابراین احساس می‌کنیم مستحق مجازات هستیم. اما، مانند بی‌عدالتی زندگی، همه ما از باغ عدن رانده شدیم. مانند یین و یانگ، همه ما هم نور و هم تاریکی را در درون خود داریم. یکی بدون دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد.

That means instead of just striving for either one, we should seek balance, which is why his second rule is to care for yourself like you would care for a loved one: do what is best for you, even though it might not always make you happy.

این بدان معناست که به جای این که فقط برای هر یک تلاش کنیم، باید به دنبال تعادل باشیم، به همین دلیل است که قانون دوم او این است که از خودتان همانطور که از یکی از عزیزانتان مراقبت می کنید، مراقبت کنید: بهترین کار را برای خود انجام دهید، حتی اگر همیشه باعث خوشحالی شما نشود.

Lesson 3: Seek meaning through sacrifice, not happiness through pleasure.

درس 3: معنا را از طریق فداکاری جستجو کنید، نه این که شادی را از طریق لذت جستجو کنید.

Balancing your light and your dark side can take many different forms. Sometimes, it may be staying in bed to get healthy, even though you want to work. Other times, it might mean staying late at work on a Friday. However it looks like, it always involves choosing meaning by making a sacrifice, rather than temporary happiness by choosing pleasure.

متعادل کردن سمت روشن و تاریک شما می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است در شکل خوابیدن در تخت خواب برای بهتر شدن سلامتتان باشد، حتی اگر می‌خواهید کار کنید. در اشکال دیگر، ممکن است به معنای تا دیر وقت ماندن در محل کار در روز جمعه باشد. به هر حال به نظر می‌رسد همیشه شامل انتخاب معنا به وسیله قربانی کردن می‌شود، نه انتخاب لذت برای شادی موقت.

Peterson says this is a great coping mechanism, because it helps balance your life between drowning in hedonism and being so righteous it drives you mad. Of course not all sacrifices are equal. Those you make for personal gain, like working overtime to pay for a vacation, hold less meaning than those you make for the greater good, like volunteering on a Saturday.

پیترسون می‌گوید این یک مکانیسم مقابله‌ای عالی است، زیرا به تعادل زندگی شما بین غرق شدن در لذت‌گرایی و یا آنقدر درستکار بودن که شما را دیوانه کند، کمک می‌کند. البته همه فداکاری‌ها برابر نیستند. آن‌هایی که برای منفعت شخصی به دست می آورید، مانند اضافه کاری برای برآمدن از هزینه تعطیلات، نسبت به آن‌هایی که برای منافع بزرگتر به دست می‌آورید، مانند داوطلب شدن [برای کار] در روز شنبه (که تعطیل است)، معنای کمتری دارند.

Even though it might feel like it when you do it, sacrifice is never really about giving up rewards, it’s about deferring them until you can get something even better, usually a feeling of whole-ness or contentment. As such, it’s also great willpower training.

حتی اگر زمانی که این کار را انجام می‌دهید ممکن همچین احساسی داشته باشید، فداکاری هرگز به معنای کنار گذاشتن پاداش‌ها نیست، بلکه به تعویق انداختن آن‌ها است تا زمانی که بتوانید چیزی حتی بهتر را به دست آورید که معمولا احساس کامل بودن یا رضایت است. به این ترتیب، این آموزش قدرت اراده نیز عالی است.

I’ll leave you with an analogy Peterson makes. The Lotus flower starts out at the very bottom of the lake, drenched in darkness. Inch by inch, it grows its way towards the surface, until, eventually, it breaks through and into the sunlight. I could sure think of worse ways to spend a life than to be a Lotus flower.

من شما را با قیاسی که پیترسون می کند ترک می‌کنم. گل نیلوفر از انتهای دریاچه شروع به رشد می‌کند و در تاریکی غوطه ور است. اینچ به اینچ، به سمت سطح برکه رشد می‌کند تا زمانی که در نهایت آن را شکافته و وارد نور خورشید می‌شود. مطمئنا می‌توانستم به راه‌های بدتری برای گذراندن زندگی فکر کنم تا این که یک گل نیلوفر باشم.

12 Rules For Life Review

I haven’t gotten around to reading the full book, but I’d like to. It’s full of stories, science, myths, a broad mix of engaging ways to get his message across. It’s mainly targeted at male millennials, but don’t let that stop you. There’s something for everyone in 12 Rules For Life.

مرور کتاب 12 قانون برای زندگی

من هنوز موفق به خواندن کامل کتاب 12 قانون نشده‌ام، اما دوست دارم بخوانم. این کتاب مملو از داستان‌ها، علم، اسطوره‌ها و ترکیبی گسترده از راه‌های جذاب برای رساندن پیام‌های او است. عمدتا هزاره‌های مرد را مورد هدف قرار می‌دهد، اما اجازه ندهید این موضوع شما را متوقف کند. در کتاب 12 قانون زندگی چیزی [آموزنده] برای همه وجود دارد.