Sentence-Summary: The 7 Habits Of Highly Effective People teaches you both personal and professional effectiveness by changing your view of how the world works and giving you 7 habits, which, if adopted well, will lead you to immense success.
خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر در یک جمله: کتاب هفت عادت مردمان موثر با تغییر دیدگاهتان نسبت به نحوه کار دنیا و دادن 7 عادت به شما اثربخشی را هم در زندگی شخصی و هم در در زندگی حرفهای به شما می آموزد که اگر به خوبی از آنها استفاده کنید، شما را به موفقیتی عظیم میرساند.
Favorite quote from the author:
If you hadn’t at least heard about this book, I’d be shocked. It has sold over 25 million copies. That’s as if the entire population of Venezuela had gotten a copy. I’m not sure if Stephen R. Covey had any clue about what a success The 7 Habits of Highly Effective People would be when he published it in 1990, but, even several years after his death, it’s still the bible of leadership and modern management.
نقل قولی از نویسنده:
حتی اگر حداقل درباره این کتاب نشنیده بودید، شوکه میشدم. بیش از 25 میلیون نسخه فروخته است. انگار کل جمعیت ونزوئلا یک کپی از آن گرفته باشند. من مطمئن نیستم وقتی استفن آر. کاوی در سال 1990 کتاب هفت عادت مردمان موثر را منتشر کرد میدانست این کتاب قرار است چقدر موفق باشد یا نه، اما حتی چندین سال پس از مرگش، این کتاب هنوز هم کتاب مقدسی برای رهبری و مدیریت مدرن محسوب میشود.
The original seven habits are:
1.Be Proactive
2.Begin with the End in Mind
3.Put First Things First
4.Think Win-Win
5.Seek First to Understand, Then to Be Understood
6.Synergize
7.Sharpen the Saw
هفت عادت اصلی اینها هستند:
فعال باشید.
با در نظر گرفتن پایان آن، کاری را شروع کنید.
چیزهای مهم را در اولویت قرار دهید.
تفکر برنده برنده داشته باشید.
اول به دنبال درک کردن، سپس به دنبال درک شدن باشید.
برای نتیجه بهتر همکاری کنید.
اره را تیز کنید (نقاط قوتتان را تقویت کنید).
The first three serve your own independence, so that you may “win in private,” as Covey put it. The second three aim to shift your focus to interdependence. When you strive for cooperation instead of competition, you’ll also “win in public” and find worldly success. The last habit serves your own renewal so that you’ll never burn out or overextend yourself.
سه مورد اول در راستای استقلال شما خدمت میکنند، به طوری که ممکن است به قول کاوی «شخصا (در خفا) برنده شوید». هدف سه مورد دوم این است که تمرکز شما را نسبت به وابستگی متقابل تغییر دهد. هنگامی که به جای رقابت برای همکاری تلاش میکنید، همینطور «در انظار عمومی پیروز خواهید شد» و موفقیت دنیوی را خواهید یافت. آخرین عادت در خدمت بازسازی خود شماست، به طوری که هرگز دچار فرسودگی نشوید یا زیادی به خودتان فشار نیاورید.
Let’s look at the following 3 in more detail:
1.Do the funeral test.
2.Learn how to say no.
3.Practice active listening.
Time to learn how to become highly effective both at work and in life!
بیایید به 3 مورد زیر با جزئیات بیشتری نگاه کنیم:
آزمایش تشیع جنازه را انجام دهید.
یاد بگیرید چگونه جواب منفی بدهید.
به شکل فعال گوش کردن را تمرین کنید.
The 7 Habits of Highly Effective People Summary
خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر
Lesson 1: Do the funeral test.
آزمایش تشیع جنازه را انجام دهید.
This is the habit that Covey calls “Begin with the End in Mind”. He issues a warning that plowing away and getting a massive amount of tasks done in a preferably short time (i.e. being efficient) is only useful when you’re plowing in the right direction.
این عادتی است که کاوی آن را "با پایان در ذهن شروع کن" مینامد. او هشدار میدهد که شخم زدن و انجام حجم عظیمی از وظایف در زمان ترجیحا کوتاه (یعنی کارآمد و مفید بودن) تنها زمانی مفید است که در جهت درست شخم بزنید.
The classic analogy here is the ladder you’re climbing furiously, only to find out it’s leaned against the wrong wall when reaching the top. Only if you’re clear about your major, long-term goals can you align each and every single one of your decisions with them.
تشبیه کلاسیک آن به این شکل است که با عصبانیت از نردبانی بالا میروید، فقط زمانی متوجه میشوید که به نردبان به دیوار اشتباهی تکیه داده شده است ک به بالای آن میرسید. تنها در صورتی که در مورد اهداف اصلی و بلندمدت خود شفاف باشید، میتوانید تک تک تصمیمات خود را با اهدافتان هماهنگ کنید.
The best way, by far, to get clear about those goals is to do the funeral test. Ask yourself:
1.What do I want people to say about me at my funeral?
2.As what sort of person do I want to be remembered?
3.For what do I want to be remembered?
Depending on your number of relationships (family, friends, clients, partners, customers), you can also ask yourself how many people will be there to mourn your death.
تا کنون بهترین راه برای روشن شدن این اهداف، انجام آزمایش تشییع جنازه است. از خودت بپرس:
دوست دارم مردم در مراسم تشییع جنازهام چه چیزی درباره من بگویند؟
میخواهم به عنوان چه جور انسانی به خاطر سپرده شوم؟
برای چه میخواهم به خاطر بسپارم؟
As Steve Jobs said:
“All external expectations, all pride, all fear of embarrassment or failure–these things just fall away in the face of death, leaving only what is truly important.”
همانطور که استیو جابز میگوید:
«تمام انتظارات بیرونی، همه غرورها، همه ترسها از شرمساری یا شکست - همه این چیزها در مواجهه با مرگ از بین میروند و فقط آنچه واقعا مهم است باقی میماند.»
Truthfully answering those questions will make you realize you might not want that out-of-the-suitcase, business class lifestyle, or that really all you ever wanted to do was dance. So be bold and ask them.
پاسخ دادن صادقانه به این سوالات به شما کمک میکند تا متوجه شوید که شاید ممکن است آن سبک زندگی بیکیفیت و آن سبک زندگی با کلاس تجاری را نخواهید، یا این که تنها چیزی که واقعا همیشه میخواستید رقصیدن بوده است. پس جسور باشید و آن سوالات را از خود بپرسید.
Lesson 2: Learn how to say no.
یاد بگیرید چگونه پاسخ منفی بدهید.
Knowing exactly where you want to go makes it easy to find out what’s important to you, and what not. When you know your final goal, you’ll at least have an inclination for each to-do on how important it actually is.
دانستن این که دقیقا به کجا میخواهید بروید، پیدا کردن این که چه چیزی برایتان مهم است و چه چیزی مهم نیست را آسانتر میکند. وقتی هدف نهایی خود را میدانید، حداقل برای انجام هر کاری که واقعا مهم است، تمایل نشان میدهید.
You’ll often find that the important things aren’t urgent and vice versa. That means some things don’t deserve to be done at all. To all those things, you’ll eventually have to say no. It’s not easy, especially if money’s involved. But, as Covey says: “Put First Things First.”
اغلب متوجه خواهید شد که چیزهای مهم فوری نیستند و بالعکس چیزهای غیر مهم ممکن است فوری باشند. این بدان معناست که برخی از کارها اصلا شایسته انجام شدن را ندارند. در نهایت باید به همه آن چیزها، نه بگویید. این آسان نیست، به خصوص اگر پای پول در میان باشد. اما همانطور که کاوی میگوید: «چیزهای مهم را در اولویت قرار دهید.»
Sometimes, tempting rewards will be dangled right in front of you, which is when it’s time to pull out the funeral test again to see whether those rewards deserve to be chased.
گاهی اوقات، جوایز وسوسهانگیز درست در مقابل شما آویزان میشود، آنجاست که دوباره زمان آن فرا میرسد تا آزمایش تشییع جنازه را انجام دهید و ببینید که آیا آن پاداشها شایسته دنبال شدن را دارند یا خیر.
I’ve tried to learn from Derek Sivers in this regard, who says it’s either a hell yeah, or a no. He’s incredibly focused on a few things, but those things create all the meaning he needs in his life.
من سعی کردهام از "دِرِک سیورز" در این زمینه یاد بگیرم که میگوید یا پای یک یک بله بزرگ در میان است یا یک نه. او به طور باورنکردنی بر روی چند چیز متمرکز است، اما همان چیزها تمام معنایی را که او در زندگیاش نیاز دارد را ایجاد میکنند.
Lesson 3: Practice active listening.
به شکل فعال گوش کردن را تمرین کنید.
The good thing about saying no to doing a lot of things is being able to spend a lot more time actually listening to others. Active listening is part of approach to communication:
1.You’re listening to understand the person you’re listening to, not primarily to give advice or respond.
2.You make sure you understand by repeating back to them what they said and mirroring their emotions.
3.You help them structure their own thought process.
خوبی نه گفتن به انجام بسیاری از کارها این است که بتوانید زمان بیشتری را صرف گوش دادن به دیگران کنید. گوش دادن فعال از یک رویکرد سه جانبه برای ارتباط است:
شما به منظور درک کردن شخصی که به او گوش میدهید، میشنوید، نه صرفا برای توصیه کردن یا پاسخ دادن.
شما با تکرار حرفهایشان و انعکاس دادن احساساتشان مطمئن میشوید که آنها درک میکنید.
شما به آنها کمک میکنید تا فرآیند فکری خود را ساختار دهند.
This was one of the major lessons I learned during my first 6 months as a coach: A good coach is determined much more by the quality of his questions, than by the quality of his answers. Covey calls this “Seek First to Understand, Then to Be Understood.” It is a call to practice active listening and empathy.
این یکی از درسهای مهمی بود که در 6 ماه اول مربیگریام آموختم: یک مربی خوب بیشتر با کیفیت سوالاتش تعیین میشود تا کیفیت پاسخهایش. کاوی این رویه را «ابتدا به دنبال درک کردن باشید، سپس درک شدن» مینامد. این رویهای است برای تمرین فعالانه گوش دادن و همدلی است.
Just like you get suspicious of your doctor when he prescribes you hefty antibiotics after hearing you cough just once, we don’t tend to trust people, who we think don’t really understand us.
درست همانطور که وقتی به پزشکتان میگویید فقط یک بار سرفه کردید و او برای شما آنتی بیوتیکهای سنگین تجویز میکند به او مشکوک میشوید، ما تمایلی به اعتماد به افرادی که فکر میکنیم واقعا ما را درک نمیکنند، نداریم.
Make an effort to listen to understand, instead of listening to respond. A good way to start this practice is by simply talking less.
سعی کنید به جای گوش دادن برای پاسخ دادن، تلاش کنید گوش دهید تا درک کنید. یک راه خوب برای شروع این تمرین این است که کمتر صحبت کنید.
The 7 Habits of Highly Effective People Review
The 7 Habits of Highly Effective People is an absolute classic. It’s not a step-by-step how-to book, however. The lessons will take you a while to implement since they are general principles. But that also means they’re timeless and have a powerful impact once you manage to do so.
مرور کتاب هفت عادت مردمان موثر
کتاب هفت عادت مردمان موثر یک کتاب کلاسیک مطلق است. با این حال، مانند کتابهای گام به گام انجام دهید یا چگونه انجام دهید، نیست. از آنجایی که اصول این کتاب کلی هستند، اجرای درسها برایتان مدت زمانی طول میکشد. اما همچنین به این معنا است که زمان انجام درسها بیانتهاست و زمانی که موفق به انجام هر یک شوید، تاثیر قدرتمندی روی شما خواهد داشت.