خلاصه کتاب رایگان جرات بسیار اثر برنه براون

این مقاله درمورد خلاصه کتاب رایگان جرات بسیار اثر برنه براون خواهد بود.

خلاصه کتاب رایگان جرات بسیار اثر برنه براون

Daring Greatly Summary

خلاصه کتاب جرات بسیار

Sentence-Summary: Daring Greatly is a book about having the courage to be vulnerable in a world where everyone wants to appear strong, confident and like they know what they’re doing.

خلاصه کتاب جرات بسیار در یک جمله:کتاب Daring Greatly کتابی درباره داشتن شجاعت آسیب‌پذیر بودن در دنیایی است که در آن همه می‌خواهند قوی و با اعتماد‌به‌نفس ظاهر شوند و انگار می‌دانند دارند چه کاری می‌کنند.

Favorite quote from the author:

Daring Greatly sure was a surprise hit for me. First of all, if you don’t know Brené Brown, she’s a social worker, researcher, PhD and explorer of all things human, especially topics, or rather feelings, like courage, vulnerability and shame. Her TED talk sits smack behind Simon Sinek’s Start With Why on the top TED talks of all time list with 25 million views.

This book, one of her three New York Times bestsellers, explains how vulnerability is at the core of all feelings – not just bad ones like fear, anxiety and shame, but also good ones like love, joy, and passion.

She says that we could all use a little more vulnerability in our lives, because it’s neither bad nor good. It just is, and embracing it means being courageous.

نقل قول مورد علاقه نویسنده:

جرات بسیار مطمئنا یک ضربه غافلگیرکننده برای من بود. اول از همه، اگر برنه براون را نمی‌شناسید، او مددکار اجتماعی، محقق، دارای مدرک دکترا و کاشف همه چیزهای انسانی است، به‌ویژه موضوعاتی مانند یا بهتر است بگوییم احساساتی مانند شجاعت، آسیب‌پذیری و شرم. سخنرانی او در تِد با ۲۵ میلیون بازدید، پشت سر سخنرانی «با چرا شروع کن» سیمون سینک در بهترین سخنرانی‌های تِد تمام دوران قرار دارد.

Here are 3 lessons about vulnerability and how you can be courageous enough to step into it when you fear it the most:

  1. Vulnerability means strength, not weakness.

  2. Understand and verbalize your shame to make it go away.

  3. Children can only become who you are, so be a role model.

در اینجا ۳ درس در مورد آسیب‌پذیری وجود دارد و این که چگونه می‌توانید به اندازه کافی شجاع باشید و زمانی که از آن بیشتر می‌ترسید قدم بردارید:

۱. آسیب پذیری به معنای قدرت است نه ضعف.

۲. شرم خود را درک کرده و به زبان بیاورید تا از بین برود.

۳. بچه‌ها فقط می‌توانند همان چیزی شوند که شما هستید، پس الگو باشید.

Are you willing to open up and let this book into your life? I hope you are, because Brené’s ideas are very powerful.

آیا مایلید این کتاب را باز کنید و اجازه دهید وارد زندگی شما شود؟ امیدوارم که مایل باشید، زیرا ایده‌های براون بسیار قدرتمند است.

Lesson 1: If you can be vulnerable, it means you’re strong.

درس ۱: اگر می‌توانید آسیب‌پذیر باشید، به این معنی است که قوی هستید.

First, Brené makes two core points about vulnerability.

  1. Vulnerability isn’t good or bad. It’s not a black and white subject. It’s just a part of life and if you experience it, it means you’re able to feel things.
  2. Allowing yourself to actually be vulnerable is a sign of strength and courage. It’s a lot easier to avoid the things that might make you vulnerable, rather than lean into them. But that also means we’re missing out on a lot of good things.

نخست، برنه دو نکته اساسی را در مورد آسیب‌پذیری بیان می‌کند.

۱. آسیب‌پذیری، خوب یا بد نیست. این یک موضوع سیاه و سفید نیست. فقط بخشی از زندگی است و اگر آن را تجربه کنید، به این معنی است که می‌توانید چیزهایی را احساس کنید.

۲. این که به خود اجازه دهید واقعا آسیب‌پذیر باشید، نشانه قدرت و شجاعت است. اجتناب از چیزهایی که ممکن است شما را در شرایط آسیب‌پذیر قرار دهد بسیار آسان‌تر از آن است که به سمت آن‌ها متمایل شوید. اما این بدان معناست که ما چیزهای خوب زیادی را هم از دست می‌دهیم.

For example, if you’ve ever loved someone you know that being in love makes you very vulnerable. You allow someone into your heart and give them incredible power, which includes the power to hurt you. But only if you accept this state of vulnerability do you have a shot at all the love, joy and kindness you might experience from that relationship. This means vulnerability isn’t just the source of pain and grief, but also the root of many positive emotions.

برای مثال، اگر تا به حال کسی را دوست داشته‌اید، می‌دانید که عاشق بودن شما را بسیار آسیب‌پذیر می‌کند. به کسی اجازه ورود به قلب خود را می‌دهید و به او قدرت باورنکردنی می‌دهید که شامل قدرت صدمه زدن به شما نیز می‌شود. اما تنها در صورتی می‌توانید تمام آن عشق، شادی و مهربانی را که ممکن است از آن رابطه تجربه کنید که این حالت آسیب‌پذیری را بپذیرید. یعنی آسیب‌پذیری تنها منبع درد و اندوه نیست، بلکه ریشه بسیاری از احساسات مثبت هم است.

Note: I’m getting coffee with a girl I haven’t really seen in six years today. I was in love with her in high school and it scares the shit out of me to see her again. But if I don’t go I’ll never know why, so my best bet is to go there, be vulnerable, show myself and see what’s to come.

توجه: امروز با دختری که واقعا شش سالی می‌شود که ندیدمش، قهوه می‌خورم. من در دبیرستان عاشق او بودم و دیدن دوباره او باعث وحشت من شد. اما اگر نروم، هرگز نمی‌دانم چرا، بنابراین بهترین شرط من این است که به آنجا بروم، آسیب‌پذیر باشم، خودم را نشان دهم و ببینم چه چیزی در راه است.

Second, you could hide from the things that make you vulnerable. The responsibility for a project at work. The girl or guy you haven’t seen in forever. The art you want to create. But you know that's a cop out. Leaning into vulnerability is something only the strong, the truly courageous can do.

دوم، شما می‌توانید خودتان را از چیزهایی که آسیب‌پذیرتان می‌کند پنهان کنید؛ مسئولیت یک پروژه در محل کار، دختر یا پسری که برای مدت طولانی او را ندیده‌اید، هنری که می‌خواهید خلق کنید. اما می‌دانید که این یک راه گریز است. گرایش به آسیب‌پذیری کاری است که فقط افراد قوی و واقعا شجاع می‌توانند انجام دهند.

Lesson 2: Build a resilience to shame by understanding it and saying it out loud.

درس ۲: با درک شرم و گفتن آن با صدای بلند، مقاومتی در برابر شرم ایجاد کنید.

What’s worse than completely bombing a speaking gig? Being ashamed about bombing a speaking gig and never doing one again.

چه چیزی بدتر از خراب کردن کامل یک سخنرانی؟ خجالت کشیدن از خراب کردن سخنرانی و دیگر انجام ندادن آن.

There’s a quote that goes “Failure is temporary, giving up is what makes it permanent.” Shame is what makes you give up.

جمله‌ای وجود دارد که می‌گوید: «شکست موقتی است، تسلیم شدن چیزی است که آن را دائمی می‌کند.» شرم چیزی است که باعث می‌شود تسلیم شوید.

“I’m ashamed that I wasn’t there for my son when he was little.”

«من شرمنده هستم که وقتی پسرم کوچک بود کنار او نبودم.»

“I’m ashamed I didn’t try harder at being a good wedding planner.”

«من شرمنده هستم که بیشتر تلاش نکردم تا یک برنامه‌ریز عروسی خوب باشم.»

“I’m ashamed at work, because my co-workers talk about me behind my back.”

«من در محل کار خجالت می‌کشم، زیرا همکارانم پشت سرم درباره من صحبت می‌کنند.»

Have you thought of any of these? Or other variations? I bet you have. But have you said them? Try it. I just did this morning. There’s a certain level of ridicule to be found in every single shame you express. Pinpointing what actually makes you feel ashamed and saying it out loud takes a lot of power from shame.

آیا به هیچ کدام از این‌ها فکر کرده‌اید؟ یا تغییرات دیگر؟ شرط می‌بندم که فکر کرده‌اید. اما آیا آن‌ها را گفته‌اید؟ امتحانش کنید. من همین امروز صبح انجام دادم. در هر شرمی که ابراز می‌کنید، سطح خاصی از تمسخر وجود دارد. مشخص کردن چیزی که واقعا باعث شرمساری شما می‌شود و با صدای بلند گفتن آن، قدرت زیادی از آن شرم می‌گیرد.

Nobody wants to talk about shame. It’s uncomfortable. But the less you do, the more power it has. Instead, pull at it. Drag it out. Throw it into the light. And address it directly. You’ll see things aren’t as worrisome as they seem and that you can live past failure.

هیچ‌کس نمی‌خواهد در مورد شرم صحبت کند. ناراحت‌کننده است. اما هر چه کمتر این کار را انجام دهید، شرم قدرت بیشتری می‌گیرد. در عوض، آن را هل دهید. آن را بیرون بکشید. آن را با دقت بررسی کنید. مستقیما به آن بپردازید. خواهید دید که همه چیز آنطور که به نظر می‌رسد نگران‌کننده نیست و خواهید دید که می‌توانید با وجود شکست‌های گذشته، زندگی کنید.

Lesson 3: Be a role model for your (future) kids, it’s the only way they learn.

درس ۳: برای فرزندان (آینده) خود الگو باشید، این تنها راه یادگیری آن‌ها است.

Whether you have kids or not, I thought this was worth taking away. Your children can only inherit qualities you possess yourself.

چه بچه داشته باشید چه نداشته باشید، به نظرم این درس ارزش یادگیری را دارد. فرزندان شما فقط می‌توانند ویژگی‌هایی را به ارث ببرند که شما در حال انجام آن هستید.

If you’re sloppy, your children will be sloppy. If you’re organized, your children will be organized. And if you’re constantly shame-ridden, you’ll traumatize your kids by making them feel the same.

اگر شلخته باشید، فرزندانتان شلخته خواهند بود. اگر منظم هستید، فرزندانتان منظم خواهند شد. و اگر دائما شرمنده باشید، با ایجاد همین احساس به فرزندانتان آسیب وارد می‌کنید.

If you’ve been bullied, threatened or otherwise traumatized as a kid, you know that most childhood trauma comes from shame. Shame about an event, behavior, or even just about how others have treated us.

اگر در کودکی مورد آزار و اذیت، تهدید یا آسیب‌های روحی دیگر قرار گرفته‌اید، می‌دانید که بیشتر آسیب‌های دوران کودکی از شرم ناشی می‌شود. شرم از یک رویداد، رفتار یا حتی رفتار دیگران با ما.

Therefore, it’s your job to make your home and family a shame-free zone. It’s the only way your kids will grow up feeling worthy, loved and able to truly be themselves.

بنابراین، این وظیفه شماست که خانه و خانواده خود را به منطقه‌ای عاری از شرم تبدیل کنید. این تنها راهی است که فرزندان شما با احساس شایسته بودن، مورد عشق قرار گرفتن و توانایی واقعی بودن خودشان بزرگ می‌شوند.

Instead of talking about values like honesty, courage and ambition, live them. Be honest. Be courageous. Be ambitious. The best thing you can do for your kids, born or not, is to be a role model. It’s all the parenting they need.

به‌جای صحبت در مورد ارزش‌هایی مانند صداقت، شجاعت و جاه‌طلبی، آن‌ها را زندگی کنید. صادق باشید. شجاع باشید. بلندپرواز باشید. بهترین کاری که می‌توانید برای بچه‌های خود انجام دهید، چه به دنیا آمده باشند چه نباشند، این است که الگو باشید. این همه آن تربیتی است که بچه‌ها نیاز دارند.

Daring Greatly Review

مروری بر کتاب جرات بسیار

I think the reason Brené’s TED talk and work responds with so many people is that she went through all of the struggles she describes herself. When she first discovered that vulnerability was at the core of any life, especially any good life – she broke down. Researchers and scientists aren’t exactly out to be vulnerable. They’re trying to measure things so they can predict the future better. That’s quite the opposite, so it took some time for her to deal with this new situation and data.

فکر می‌کنم دلیل این که سخنرانی و کار برنه در تد به افراد زیادی پاسخ می‌دهد این است که او تمام مشکلاتی را که خودش توصیف می‌کند پشت سر گذاشته است. هنگامی که او برای اولین بار متوجه شد که آسیب‌پذیری هسته اصلی هر زندگی، به‌ویژه هر زندگی خوب است، شکسته و ناامید شد. درواقع محققان و دانشمندان از آسیب‌پذیری مصون نیستند. آن‌ها سعی می‌کنند چیزهایی را اندازه گیری کنند تا بتوانند آینده را بهتر پیش‌بینی کنند. این کاملا برعکس است، بنابراین مدتی طول کشید تا او با این وضعیت و داده‌های جدید کنار بیاید.

You can feel that in her talks and writing. She’s not a bullshit artist. She’s seen the dark side. And she’s here to tell us not only that we have to do too, but that we can and that it’ll be okay.

شما می‌توانید این را در صحبت‌ها و نوشته‌های او احساس کنید. او یک هنرمند مزخرف نیست. آن سمت تاریک را دیده است و اینجاست تا به ما بگوید نه‌تنها ما هم باید این کار را انجام دهیم، بلکه می‌توانیم آن را انجام دهیم و همه چیز درست می‌شود.