The Power Of Now Summary
خلاصه کتاب نیروی حال
1-Sentence-Summary: The Power of Now shows you that every minute you spend worrying about the future or regretting the past is a minute lost, because the only place you can truly live in is the present, the now, which is why the book offers actionable strategies to start living every minute as it occurs and becoming 100% present in and for your life.
خلاصه کتاب نیروی حال در یک جمله: کتاب نیروی حال به شما نشان میدهد که هر دقیقهای که صرف نگرانی در مورد آینده یا پشیمانی از گذشته میکنید، یک دقیقه از دست رفته است؛ زیرا تنها جایی که میتوانید واقعا در آن زندگی کنید، زمان حال، اکنون است، به همین دلیل است که این کتاب راهبردهای عملی ارائه میدهد تا هر دقیقه از زندگی را آنطور که اتفاق میافتد زندگی کنید و ۱۰۰٪ در زندگی و برای زندگی حضور داشته باشید.
Favorite quote from the author:
نقلقول موردعلاقه نویسنده:
Leading a very troubled and problematic life, coined by many periods of serious depression, Eckhart Tolle found peace overnight, quite literally.
اکهارت تله (توله) با داشتن یک زندگی پر از دردسر و مشکل، که بهخاطر دورههای افسردگی شدید ایجاد شده بود، به معنای واقعی کلمه یک شبه آرامش پیدا کرد.
Plagued by depressing late-night thoughts, he started questioning what it is that made his life so unbearable and found the answer in his “I” – the self-generated from the power of his thoughts in his mind. The next morning he woke up and felt very much at peace because he’d somehow managed to lose his worrier-self and live entirely in the now, the present moment.
او که از افکار افسردهکننده آخر شب رنج میبرد، شروع به پرسیدن این سوال کرد که چه چیزی زندگیاش را تا این حد غیرقابل تحمل کرده است و پاسخ را در «من» خود پیدا کرد؛ همان چیزی که از قدرت افکار در ذهنش ایجاد شده بود. صبح روز بعد، از خواب بیدار شد و احساس آرامش کرد؛ زیرا به نوعی توانسته بود خود نگران خود را از دست بدهد و کاملا در زمان حال و در لحظه زندگی کند.
After spending several years doing nothing but enjoying his new-found peace, eventually people started asking him questions – so he answered. Eckhart started teaching and published The Power of Now in 1997, which eventually went on to become a New York Times bestseller in 2000 after Oprah Winfrey fell in love with it and recommended it.
پس از گذراندن چندین سال بدون انجام هیچکاری به جز لذت بردن از آرامش تازه یافته شدهاش، در نهایت مردم شروع به پرسیدن سوال از او کردند؛ بنابراین او هم پاسخ داد. اکهارت شروع به تدریس کرد و کتاب «نیروی حال» را در سال ۱۹۹۷ منتشر کرد، که در نهایت در سال ۲۰۰۰ پس از این که اپرا وینفری عاشق آن شد و آن را توصیه کرد، تبدیل به پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد.
Here are 3 lessons from it to help you worry and regret less:
Life is just a series of present moments.
All pain is a result of resistance to the things you cannot change.
You can free yourself from pain by constantly observing your mind and not judging your thoughts.
در این بخش ۳ درس از کتاب آورده شده است که به شما کمک میکند کمتر نگران باشید و کمتر پشیمان شوید:
۱. زندگی فقط مجموعهای از لحظههای حال است.
۲. تمام دردها نتیجه مقاومت در برابر چیزهایی است که نمیتوانید تغییر دهید.
۳. میتوانید با مشاهده مداوم ذهن خود و قضاوت نکردن افکار خود از درد خلاص شوید.
Ready for a trip to this beautiful place called the present? Let’s go!
برای سفر به این مکان زیبا به نام زمان حال آمادهاید؟ بیایید برویم!
The Power of Now Summary
خلاصه کتاب نیروی حال
Lesson 1: All life is a series of present moments.
درس ۱: تمام زندگی مجموعهای از لحظات حال است.
If I asked 100 people to name the two most common bad feelings they can think of, 99 of them would probably respond with regret and anxiety.
اگر از ۱۰۰ نفر بخواهم که دو احساس بدی که میتوانند به آن فکر کنند را نام ببرند، ۹۹ نفر از آنها احتمالا پاسخ میدهند: پشیمانی و اضطراب.
Wouldn’t you?
شما چنین پاسخی نمیدهید؟
The reason we regret and worry about a lot of things lies in the way our minds work. The constant stream of consciousness and thoughts in our head, which plays 24/7 in our heads, is mostly preoccupied with 2 things: the past and the future.
دلیل پشیمانی و نگرانی ما در مورد خیلی چیزها در نحوه کار ذهن ما نهفته است. جریان دائمی آگاهی و افکار که ۲۴ ساعت هفته در سر ما پخش میشود، بیشتر درگیر ۲ چیز است: گذشته و آینده.
When you wake up 10 minutes too late in the morning, what’s the first thing you think? “Shit, I overslept, I wish I hadn’t hit the snooze button.” closely followed by “Oh no, now I’ll be late for work, I’m sure my boss will yell at me!” – and voilà, you’ve ruined at least the first half of your day.
وقتی صبح ۱۰ دقیقه دیر از خواب بیدار میشوید، اولین چیزی که به آن فکر میکنید چیست؟ «لعنتی، زیاد خوابیدم، ای کاش دکمه اسنوز را نمیزدم.» به دنبال این جمله «اوه نه، حالا دیر به سر کار خواهم رسید، مطمئنم رئیسم بر سر من فریاد خواهد زد!»؛ و خب، شما حداقل نیمه اول روز خود را خراب کردهاید.
Tolle says that the only important time is the one we think about the least: the present. The reason only the present matters is that everything happens here. Everything you feel and sense takes place in the present. When you think about it, the past is nothing more than all present moments that have gone by, and the future is just the collection of present moments waiting to arrive.
توله میگوید که تنها زمان مهم، زمانی است که کمترین زمان را به آن فکر میکنیم: زمان حال. دلیل این که فقط حال اهمیت دارد این است که همه چیز اینجا در زمان حال اتفاق میافتد. هر چیزی که آن را احساس میکنید در زمان حال اتفاق میافتد. وقتی به آن فکر میکنید، گذشته چیزی نیست جز تمام لحظههای حال که گذشته و آینده هم فقط مجموعهای از لحظههای حال است که منتظر رسیدناند.
Therefore, living in any other moment than the present is useless. If your task is to hand in a research paper in 14 days, neither regretting all this time you procrastinated nor worrying about the big workload that’s to come will actually help get you there.
بنابراین زندگی در هر لحظهای غیر از زمان حال بیفایده است. اگر وظیفه شما این است که یک مقاله تحقیقاتی را در ۱۴ روز تحویل دهید، در واقع نه پشیمانی از این همه مدتی که به تعویق انداختید و نه نگرانی در مورد حجم کاری بزرگی که در راه است هیچکدام کمکی به شما نمیکند.
But if you just start solving the first tiny problem and come up with an outline, it’s all downhill from there.
اما اگر شروع به حل اولین مشکل کوچک کنید و یک طرح کلی ارائه دهید، پس از یک دوره سخت همه چیز آسان میشود.
Lesson 2: Any pain you feel results from resisting the things you can’t change.
درس ۲: هر دردی که احساس میکنید ناشی از مقاومت در برابر چیزهایی است که نمیتوانید تغییر دهید.
I’m a big fan of stoicism. Part of their philosophy includes the idea that the only pain you really suffer is the one you create yourself.
من از طرفداران پروپاقرص رواقیگری هستم. بخشی از فلسفه آنها شامل این ایده است که تنها دردی که واقعا متحمل میشوید، همان دردی است که خودتان ایجاد میکنید.
Tolle would surely agree since he argues that pain is nothing more than the result of you resisting to all the things you cannot change. We think a lot about the future and the past, but can live only in the present and have therefore no means to change many things from the other two that we’re unhappy about.
توله نیز مطمئنا موافق است زیرا او استدلال میکند که درد چیزی نیست جز نتیجه مقاومت شما در برابر همه چیزهایی که نمیتوانید تغییر دهید. ما در مورد آینده و گذشته بسیار فکر میکنیم، اما میتوانیم فقط در زمان حال زندگی کنیم. بر همین اساس برای تغییر بسیاری از چیزها از گذشته و آیندهای که از آنها ناراضی هستیم، هیچ راهی نداریم.
Then we fill the gap between these by developing a resistance to these things, which is what we experience as pain, whether psychological or physical.
سپس شکاف بین اینها را با ایجاد مقاومت در برابر این چیزها پر میکنیم؛ چیزی که بهعنوان درد تجربه میکنیم، چه روانی و چه فیزیکی.
When you’re angry, that anger usually makes you think and act less rational, which more often than not results in a worse situation and thus, more pain – but it’s really all in your head.
وقتی عصبانی هستید، این عصبانیت معمولا باعث میشود کمتر منطقی فکر و عمل کنید، که اغلب منجر به وضعیت بدتر و در نتیجه درد بیشتر میشود؛ اما واقعا همه چیز در ذهن شماست.
Lesson 3: You can free yourself from pain by constantly observing your mind and not judging your thoughts.
درس ۳: با مشاهده مداوم ذهن و قضاوت نکردن افکار خود میتوانید خود را از درد رها کنید.
How then, can you get rid of pain? Tolle recommends 2 things:
پس چگونه میتوانید از شر درد خلاص شوید؟ تُله ۲ چیز را توصیه میکند:
Constantly ask yourself: “What will my next thought be?”
Stop judging your thoughts and urges.
مدام از خود بپرسید: «فکر بعدی من چه خواهد بود؟»
از قضاوت کردن افکار و خواستههای خود دست بردارید.
The first strategy is based on an effect from physics, called the quantum zeno effect. It says that you can freeze any system in its current state by constantly observing it. Asking yourself this question over and over will usually delay your actual next thought, thus giving you enough time to realize how much time you actually spend in autopilot mode. This way you can start interrupting your mind and thus separating from it.
استراتژی اول بر اساس اثری از فیزیک است که به آن اثر زنو کوانتومی میگویند. میگوید که شما میتوانید هر سیستمی را در حالت فعلی خود با مشاهده مداوم آن فریز کنید. پرسیدن این سوال بارها و بارها معمولا فکر بعدی واقعی شما را به تاخیر میاندازد، بنابراین زمان کافی برای درک این که در حقیقت چقدر زمان را در حالت عملکرد بدون فکر میگذرانید به شما میدهد. به این ترتیب میتوانید شروع به قطع کردن ذهن خود و در نتیجه جدا شدن از آن کنید.
معنی autopilot mode: عمل کردن کاری بدون فکر کردن که حاصل انجام دادن زیاد آن کار است.
The second method is meant to help you listen to your body and learn to accept the constant, nagging thoughts in your head, about what you should be doing or not doing. The next time you wake up late for work, just listen to that voice that says “You should’ve done better!”, but don’t act on it. Notice it, see it, accept that it’s there, but don’t give in to its advice.
روش دوم قرار است به شما کمک کند به بدن خود گوش دهید و یاد بگیرید که افکار ثابت و آزاردهنده در سر خود را در مورد این که چه کاری باید انجام دهید یا انجام ندهید، بپذیرید. دفعه بعد که دیر از خواب بیدار شدید، فقط به آن صدایی گوش دهید که می گوید «تو باید بهتر عمل میکردی!»، اما به آن کاری نداشته باشید. به آن توجه کنید، آن را ببینید، بپذیرید که آنجاست، اما تسلیم توصیههایش نشوید.
These two tools will help you separate your body from your always-on, thought-driven mind, after which you’ll be in less pain because you resist the things you can’t change a lot less.
این دو ابزار به شما کمک میکنند بدن خود را از ذهن همیشه فعال و متحرک خود جدا کنید، پس از آن درد کمتری خواهید داشت زیرا در مقابل چیزهایی که نمیتوانید تغییرشان دهید بسیار کمتر مقاومت میکنید.
The Power of Now Review
مروری بر کتاب نیروی حال
Enlightened spiritual teacher or insane quack? Opinions on The Power of Now couldn’t fall farther apart. But that’s not what we care about at Four Minute Books. We care about learning from the best in the world. And when a book sells 3 million copies, that sure is something to pay attention to. I didn’t use to be into meditation, but now I am, and this book has helped me a lot on my mindfulness journey. I’m sure it can do the same for you if you give it an honest try!
معلم روحانی روشنگر یا قاتل دیوانه؟ نظرات درباره کتاب نیروی حال نمیتوانست بیش از این از هم متمایز باشد. اما این چیزی نیست که ما در کتابهای چهار دقیقهای به آن اهمیت دهیم. ما به یادگیری از بهترینهای جهان اهمیت میدهیم. و وقتی یک کتاب ۳ میلیون نسخه بفروشد، مطمئنا باید به آن توجه کرد. قبلا مدیتیشن نمیکردم، اما اکنون انجام میدهم و این کتاب در سفر تمرکز حواس به من کمک زیادی کرده است. مطمئنم که اگر صادقانه آن را امتحان کنید، میتواند همین کار را برای شما انجام دهد!
Who would I recommend The Power of Now summary to?
خلاصه کتاب نیروی حال را به چه کسی توصیه میکنم؟
The 29 year old, who’s worried, because she hasn’t figured out her life yet, the 85 year old who regrets the many stupid things he did during his youth and at war, and anyone who spends more time complaining than actually working on improving things.
دختر ۲۹ سالهای که نگران است، زیرا هنوز زندگی خود را کشف نکرده، ۸۵ سالهای که از کارهای احمقانه زیادی که در دوران جوانی و جنگ انجام داده پشیمان است و هر کسی که بیشتر وقت خود را صرف شکایت میکند تا این که واقعا برای بهبود بخشیدن چیزها کار کند.