خلاصه‌ی داستان انگلیسی Peter Rabbit نوشته‌ی Helen Beatrix Potter

در این بخش خلاصه‌ی داستان انگلیسی Peter Rabbit نوشته‌ی Helen Beatrix Potter را به شما ارائه خواهیم داد.

بئاتریکس پاتر یکی از بهترین نویسنده‌ها و طراحانی بود که دنیای ادبیات انگلیسی به خود دیده است. همه او را به‌خاطر داستان معروفش یعنی «پیتر خرگوشه» می‌شناسند. داستان‌های بئاتریکس پاتر نه‌تنها برای کودکان بلکه برای بزرگسالان هم لذت‌بخش است. در ادامه داستان انگلیسی «Peter Rabbit» را خلاصه کرده‌ایم. تا انتهای این خلاصه‌ی جذاب همراه ما باشید.

خلاصه‌ی داستان انگلیسی پیتر خرگوشه

The Tale of Peter Rabbit is a classic children's book that tells the story of a naughty rabbit named Peter who sneaks into Mr. McGregor's garden and gets into trouble. The book was written and illustrated by Beatrix Potter, who was inspired by her own pet rabbits and the countryside around her. The book was first published in 1902 and has since become one of the best-selling books of all time, with over 45 million copies sold and translated into 36 languages.

پیتر خرگوشه یک کتاب کلاسیک برای کودکان است که داستان خرگوشی شیطان به‌نام پیتر را روایت می‌کند که مخفیانه وارد باغ آقای مک گرگور شده و دچار مشکل می‌شود. این کتاب توسط بئاتریکس پاتر که از خرگوش‌های خانگی خودش و اطرافش الهام گرفته بود، نوشته و تصویرسازی شده است. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۰۲ منتشر شد و از آن زمان با بیش از ۴۵ میلیون نسخه فروش و با ترجمه به ۳۶ زبان، به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تمام دوران تبدیل شد.

The story begins with Peter and his three sisters, Flopsy, Mopsy, and Cottontail, living with their mother under a fir tree. Their mother warns them not to go into Mr. McGregor's garden, because their father was caught there and made into a pie. She tells them to go to the fields or down the lane instead, and then she goes to the bakery to buy some bread and buns. Flopsy, Mopsy, and Cottontail obey their mother and go to pick blackberries, but Peter is curious and rebellious and decides to go to the garden.

داستان از آنجایی شروع می‌شود که پیتر و سه خواهرش فلوپسی، موپسی و دم‌پنبه‌ای با مادرشان زیر یک درخت صنوبر زندگی می‌کنند. مادرشان به آن‌ها هشدار می‌دهد که به باغ آقای مک گرگور نروند، زیرا پدرشان در آنجا گرفتار شده و با آن پای درست کرده‌اند. به آن‌ها می‌گوید به‌‌جای آن به مزارع یا پایین کوچه بروند و سپس به نانوایی می‌رود تا مقداری نان و شیرینی بخرد. فلاپسی، موپسی و دم‌پنبه‌ای از مادرشان اطاعت می‌کنند و برای چیدن توت سیاه می‌روند، اما پیتر کنجکاو و سرکش است و تصمیم می‌گیرد به باغ برود.

پیتر کار خود را می‌کند

Peter squeezes under the gate and finds himself in a paradise of vegetables. He eats some lettuces, French beans, and radishes, but soon feels sick and looks for some parsley to cure his stomach ache. He runs into Mr. McGregor, who is planting cabbages, and the chase begins. Peter loses his shoes and his jacket as he tries to escape from the angry farmer. He gets trapped in a gooseberry net, but manages to wriggle out just in time. He hides in a water can, but gets wet and sneezes. He runs into a cat, but luckily she is too busy watching a bird to notice him. He finally finds the gate and runs back to his home, where his mother is waiting for him.

پیتر با فشار از زیر دروازه عبور می‌کند و خود را در بهشت سبزیجات می‌بیند. او مقداری کاهو، لوبیای فرانسوی و تربچه می‌خورد، اما خیلی زود حالش بد می‌شود و به‌دنبال مقداری جعفری می‌گردد تا درد معده‌اش را درمان کند. او با آقای مک گرگور که در حال کاشت کلم است برخورد می‌کند و تعقیب و گریز آغاز می‌شود. پیتر هنگام تلاش برای فرار از دست کشاورز عصبانی، کفش و ژاکت خود را گم می‌کند. او در یک توری انگور فرنگی گیر می‌افتد، اما موفق می‌شود به‌موقع بیرون بیاید. در قوطی آب پنهان می‌شود، اما خیس می‌شود و عطسه می‌کند. او با گربه‌ای برخورد می‌کند، اما خوشبختانه گربه آن‌قدر مشغول تماشای یک پرنده است که متوجه او نمی‌شود. او سرانجام دروازه را پیدا می‌کند و به خانه‌اش می‌دود؛ جایی که مادرش منتظر اوست.

Peter's mother is not happy with his adventure and scolds him for being naughty. She puts him to bed without any supper, while his sisters enjoy the bread and buns that their mother brought. Peter falls asleep, feeling sore and tired, but also glad that he escaped from Mr. McGregor.

مادر پیتر از ماجراجویی او راضی نیست و او را به‌خاطر شیطنت سرزنش می‌کند. او را بدون شام می‌خواباند، در حالی که خواهرانش از نان و شیرینی‌هایی که مادرشان آورده لذت می‌برند. پیتر به خواب می‌رود، احساس درد و خستگی می‌کند؛ اما همچنین خوشحال است که از دست آقای مک گرگور فرار کرده است.

The story is a simple but engaging tale that combines humor, suspense, and adventure. It also teaches children some moral lessons, such as the importance of obedience, the consequences of disobedience, and the value of family. The story is told in a lively and charming language, with some words and phrases that reflect the rural dialect of Potter's time. The illustrations are beautiful and detailed, showing the realistic and colorful scenes of the garden and the animals. This story has inspired many writers in different periods of time.

داستان یک داستان ساده اما جذاب است که طنز، تعلیق و ماجراجویی را با هم ترکیب می‌کند. همچنین برخی از درس‌های اخلاقی مانند اهمیت اطاعت، پیامدهای نافرمانی و ارزش خانواده را به کودکان می‌آموزد. داستان با زبانی سرزنده و جذاب، با کلمات و عباراتی که گویش روستایی زمان پاتر را نشان می‌دهد، روایت می‌شود. تصاویر آن زیبا و دقیق است و صحنه‌های واقعی و رنگارنگ باغ و حیوانات را نشان می‌دهند. این داستان الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان در دوره‌های زمانی مختلف بوده است.

درس‌های ارزشمند داستان پیتر خرگوشه

The Tale of Peter Rabbit by Helen Beatrix Potter is a classic children's book that teaches some valuable lessons to the readers. Pay attention to the following explanations:

داستان پیتر خرگوشه اثر هلن بئاتریکس پاتر یک کتاب کلاسیک برای کودکان است که درس‌های ارزشمندی را به خوانندگان می‌آموزد. به توضیحات زیر توجه کنید:

Listen to your mother. This is the most important lesson of the story, as Peter's mother warns him not to go into Mr. McGregor's garden. If Peter had listened, he would have avoided a lot of trouble and danger.

به حرف مادرت گوش کن: این مهم‌ترین درس داستان است، زیرا مادر پیتر به او هشدار می‌دهد که به باغ آقای مک گرگور نرود. اگر پیتر گوش می‌کرد، از مشکلات و خطرات زیادی جلوگیری می‌کرد.

Dream big. Peter Rabbit is a dreamer who jumps out of his comfort zone when he ventures into Mr. McGregor's garden. He shows that life is more interesting when we test the boundaries of our worlds and explore new things.

رویای بزرگ داشته باش: پیتر خرگوشه رویاپردازی است که وقتی وارد باغ آقای مک گرگور می‌شود از منطقه‌ی آسایش خود خارج می‌شود. او نشان می‌دهد که زندگی زمانی جالب‌تر می‌شود که ما مرزهای دنیای خود را آزمایش می‌کنیم و چیزهای جدید را کشف می‌کنیم.

Eat your veggies. Peter Rabbit loves to eat vegetables, especially lettuces, beans and radishes. He eats so many of them that he has to calm his stomach with some parsley. This shows that rabbits, and children, should eat their veggies for a healthy diet.

سبزیجات خود را بخور: پیتر خرگوشه عاشق خوردن سبزیجات به‌خصوص کاهو، لوبیا و تربچه است. آن‌قدر از آن‌ها می‌خورد که باید با مقداری جعفری معده‌اش را آرام کند. این نشان می‌دهد که خرگوش‌ها و کودکان باید سبزیجات خود را برای یک رژیم غذایی سالم بخورند.

Never give up. Peter Rabbit faces many challenges and obstacles in his adventure, such as being caught in a fence, chased by a cat, and almost put into a pie. He is tired and confused, but he does not give up. He gets some encouragement from some friendly sparrows and manages to free himself and escape.

هرگز تسلیم نشو: پیتر خرگوشه در ماجراجویی‌اش با چالش‌ها و مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود، مانند گیر افتادن در حصار، تعقیب شدن توسط گربه و تقریبا تبدیل شدن به پای. او خسته و گیج است، اما تسلیم نمی‌شود. او با تشویق چند گنجشک مهربان خود را آزاد کرده و فرار می‌کند.

کوتاه سخن اینکه...

Beatrix Potter's stories are timeless classics that appeal to readers of all ages. They show us the beauty and wonder of nature, the joys and challenges of life, and the importance of kindness and courage. They also introduce us to some of the most memorable and lovable characters in literature, such as Peter Rabbit, Tom Kitten, Jemima Puddle-Duck and many more. Reading Beatrix Potter's stories is like entering a magical world where anything is possible and where we can learn valuable lessons from our animal friends.

داستان‌های بئاتریکس پاتر کلاسیک‌های جاودانه‌ای هستند که برای خوانندگان در هر سنی جذابیت دارند. آن‌ها زیبایی و شگفتی طبیعت، شادی‌ها و چالش‌های زندگی و اهمیت مهربانی و شجاعت را به ما نشان می‌دهند. همچنین ما را با برخی از به‌یاد‌ماندنی‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های ادبیات آشنا می‌کنند؛ مانند پیتر خرگوشه، تام کیتن، جمیما پادل - داک و بسیاری دیگر. خواندن داستان‌های بئاتریکس پاتر مانند ورود به دنیایی جادویی است که در آن هر چیزی ممکن است و می‌توانیم از دوستان حیوان خود درس‌های ارزشمندی بیاموزیم.