کاربرد و معنی burn out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربرهای مختلف burn out آشنا شوید.

burn out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی burn out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی burn out

به طور خلاصه ترجمه burn out در فارسی به معانی زیر است:

خاموش شدن؛

نابود کردن؛

سوزاندن؛

و غیره

کاربرد burn out

اگر آتشی فروکش کند و رفته رفته و آرام آرام رو به خاموشی برود؛ این حالت را در انگلیسی با فعل burn out بیان می‌کنیم. فعل burn out در لیست phrasal verbs انگلیسی جای دارد و معمولا به صورت burn something or someone out در جملات دیده می‌شود. گرچه کاربرد آن به صورت burn out something نیز درست است. این فعل می‌تواند معانی مختلفی در فارسی داشته باشد که در ادامه به آن می‌پردازیم. معنی فعل burn out به فارسی شامل موارد زیر است:

  • خاموش شدن (شمع یا آتش)؛
  • سوختن (لامپ و یا دستگاه)؛
  • تمام کردن و یا به ته رساندن (سوخت)؛
  • سوزاندن و یا باعث سوختن شدن (شمع و یا چراغ)؛
  • از میان بردن و یا نابود کردن چیزی (با آتش)؛
  • و یا با آتش (از جایی) بیرون راندن.

علاوه بر این موارد، اصطلاح burn oneself ou t به معنای (با کار زیاد) خود را از پای درآوردن و یا خود را حسابی خسته کردن خواهد بود. یادگیری معنا و کاربرد این فعل در جمله ساده‌تر خواهد بود به همین دلیل در ادامه چندین مثال به شما ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی burn out یکی از فعل‌های انگلیسی است که هم در لیست افعال باقاعده قرار می‌گیرد و هم به عنوان یک فعل بی‌قاعده استفاده می‌شود. پس می‌توانید زمان گذشته و کامل آن را هم به صورت burned out بیان کنید و هم با burnt out. در مورد اسم مصدر و یا gerund این فعل نیز می‌‌توانید burning out را به کار ببرید.

مثال برای فعل burn out

There's nothing wrong with the lamp; the light bulb just burned out.

لامپ مشکلی ندارد فقط چراغ سوخت.

Stop working so hard! You'll burn yourself out.

اینقدر سخت کار نکن! خودت را از پا درخواهی آورد.

When we lost power, many refrigerators and air conditioners burned out****.

وقتی برق ما قطع شد، بسیاری از یخچال‌ها و سیستم‌های تهویه هوا سوختند.

They asked her to slow down because they don’t want her to burn out.

ازش خواستند که سرعتش را کم کند چرا که نمی‌خواستند از خستگی از پای درآید.

The fire finally burned out.

آتش بالاخره تمام شد. (خاموش شد).