کاربرد و معنی call back چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف call back آشنا شوید.

call back.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی call back آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی call back

به طور خلاصه ترجمه call back در فارسی به معانی زیر است:

مجدد تماس گرفتن؛

مجدد صدا زدن؛

درخواست برگشت دادن چیزی؛

و غیره

کاربرد call back

اگر کسی با شما تماس بگیرید و در پاسخ به تلفنی که به شما زده است با وی تماس بگیرید به این کار در انگلیسی call back می‌گویند. فعل call back یکی از افعال عبارتی یا phrasal verbs انگلیسی است. این فعل می‌تواند به صورت call back someone و یا call someone back استفاده شود و به معنای مجدد تماس گرفتن با کسی و یا پاسخ تماس کسی را دادن باشد. علاوه بر این، فعل call back می‌تواند به معنای مجدد برگشتن به جایی (برای دیدن کسی یا جمع کردن چیزی)، دوباره صدا زدن کسی و یا مجدد صدا کردن فردی باشد. یعنی به کسی بگوییم که مجدد (برای انجام کاری) برگردد.

جدای از معانی فوق، call someone back می‌تواند معنای مجدد فراخواندن کسی (برای مصاحبه و یا غیره) را نیز برساند. هم‌چنین call something back می‌تواند به معنای درخواست برگشت دادن، عودت دادن و یا مرجوع کردن چیزی نیز باشد. با توجه به معانی مختلف این فعل، در ادامه با ذکر چند نمونه به شما کمک می‌کنیم تا با معنا و کاربرد آن در جمله بهتر و بیش‌تر آشنا شوید.

فعل عبارتی call back از جمله افعال باقاعده انگلیسی است. یعنی زمان گذشته و کامل آن با افزودن ed به انتهای فعل call ایجاد شده و به صورت called back خواهد بود. علاوه بر این، اسم مصدر و یا gerund این فعل نیز calling back می‌شود.

مثال برای فعل call back

· I will call back later.

بعدا دوباره زنگ خواهم زد. (مجدد تماس خواهم گرفت).

· These screws are defective; the manufacturer has called them back.

این پیچ‌ها مشکل‌دار (معیوب) هستند؛ سازنده خواسته که آن‌ها برگردانده شوند.

· He passed the first audition and was waiting to be called back.

او آزمون اول را قبول شده بود و منتظر بود تا مجدد او را فرا بخوانند.

· May I call you back next month?

ممکنه ماه آینده با شما تماس بگیرم؟ (مجدد با شما تماس بگیرم)

· As the customer left, the clerk called her back.

به محضی که مشتری رفت، منشی ازش خواست که برگردد. (منشی مجدد صدایش کرد).

· Since Jessica is not there, I will call her back in half an hour.

چون جسیکا نیست؛ نیم ساعت دیگه مجدد باهاش تماس می‌گیرم.

· This is Bill Wilson calling back.

اینی که مجدد تماس گرفته بیل ویلسون است.

· She said she'd call back later to pick up the report.

او گفت بعدا مجدد می‌آید تا گزارش را دریافت کند.