کاربرد و معنی call on چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف call on آشنا شوید.

call on.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی call on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی call on

به طور خلاصه ترجمه call on در فارسی به معانی زیر است:

سر زدن به کسی؛

درخواست کردن؛

استفاده کردن؛

و غیره

کاربرد call on

اگر ملاقاتی با کسی داشته باشید یا به اصطلاح به کسی سر بزنید؛ می‌توانید از فعل call on برای بیان آن استفاده کنید. فعل call on یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت call on somebody (or something) در جملات استفاده می‌شود و به معنای به کسی سر زدن، به سراغ کسی رفتن، ملاقات کردن با کسی، به دیدار کسی رفتن و یا به دیدن کسی رفتن است. از این فعل می‌توانید به معنای درخواست کردن، طلب کردن، خواستن و یا از کسی تقاضای انجام کاری را داشتن نیز استفاده کنید.

علاوه بر موارد فوق، می‌توانید از فعل call on به معنای استفاده کردن از (کیفیت، توانایی، مهارت، تخصص، استعداد و یا غیره کسی) نیز بهره ببرید. گاهی اوقات نیز می‌توانید از عبارت call on someone به معنای درخواست ازدواج کردن از کسی و یا خواستگاری کردن از کسی نیز استفاده کنید. شما می‌توانید از call upon نیز به جای call on استفاده کنید با این تفاوت که upon حالتی رسمی‌تر داشته و در مکالمات روزمره امروزی چندان استفاده نمی‌شود. در ادامه با ذکر مثال با کاربرد و معنی call on آشنا خواهید شد.

فعل عبارتی call on یکی از افعال باقاعده انگلیسی است که برای زمان گذشته و کامل آن می‌توانید از called on استفاده کرده و حالت gerund و یا اسم مصدر آن را با calling on بیان کنید.

مثال برای فعل call on

· My mother’s friends call on (upon) her every Tuesday.

دوست‌های مادرم هر سه‌شنبه به او سر می‌زنند.

· I should now call on (upon) the finance director to take you through the results.

الان باید از مدیر مالی بخواهم تا شما را در جریان نتایج قرار دهد.

· Companies across the country have called on her expertise in designing marketing programs.

شرکت‌های سراسر کشور از تخصص او در طراحی برنامه‌های بازاریابی استفاده کرده‌اند.

· The old days, a boy had to ask a girl’s father for permission to come call on her.

در گذشته، یک پسر باید از پدر دختر اجازه می‌گرفت تا به خواستگاری‌اش بیاید.

· I called on Tom for his help, but he refused.

من از تام درخواست کمک کردم (کمک خواستم) اما او نپذیرفت.

· I will call on her tonight. Will you come?

امشب به دیدنش می‌روم. میای؟