کاربرد و معنی clear up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف clear up آشنا شوید.

clear up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی clear up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی clear up

به طور خلاصه ترجمه clear up در فارسی به معانی زیر است:

جمع و جور کردن؛

از بین بردن؛

حل کردن؛

صاف شدن؛

و غیره

کاربرد clear up

اگر مشکل یا عارضه‌ای داشته‌اید (مثل جوش یا کهیر) که اکنون برطرف و رفع شده است، می‌توانید از فعل clear up برای بیان آن استفاده کنید. فعل clear up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verb انگلیسی است که معمولا به صورت clear something up و یا clear up something در جملات استفاده می‌شود. معنی clear up به فارسی نیز می‌تواند با موارد زیر هم‌خوانی داشته باشد:

· مرتب کردن، منظم کردن، جمع و جور کردن، تمیز شدن و یا پاک شدن؛

· در مورد رمز و راز و غیره می‌تواند به معمای کشف کردن و یا گشودن باشد؛

· درخصوص بیماری، جوش و غیره می‌تواند به معنای برطرف شدن، از بین رفتن یا خوب شدن باشد؛

· در رابطه با مشکل و غیره می‌تواند معنای حل کردن، شفاف کردن، حل شدن، رفع کردن و یا رفع رجوع کردن را داشته باشد؛

· در مورد آسمان و هوا و غیره نیز می‌تواند به معنای صاف شدن، باز شدن و یا روشن شدن باشد.

با توجه به معانی و کاربردهای مختلفی که فعل clear up در جملات دارد؛ در ادامه مثال‌های متنوعی به شما ارائه داده‌ایم تا بتوانید بهتر متوجه معنا و جایگاه آن در مکالمات و نوشتار شوید.

فعل clear up یکی از افعال باقاعده انگلیسی است که زمان گذشته و کامل آن را با cleared up بیان می‌کنیم و برای حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) آن نیز از clearing up استفاده می‌کنیم.

مثال برای فعل clear up

· Let the muddy water stand overnight so it will clear up.

اجازه بدهید که آب گل‌آلود یک شب بماند؛ بعد تمیز خواهد شد.

· We were grateful that the gloomy weather cleared up on Saturday.

قدردان این موضوع بودیم که هوای گرفته شنبه، باز شد (صاف شد).

· I think that we can clear this matter up without calling in the police.

فکر می‌کنم می‌توانیم این قضیه را بدون تماس با پلیس حل کنیم.

· You can use a lotion to clear up spots.

برای رفع کردن لک‌ها (از بین بردن لک) می‌توانید از لوسیون استفاده کنید.

· First we have to clear up the problem of the missing jewels.

اول باید مشکل جواهرات گم شده را حل کنیم. (شفاف کنیم).

· There is some new medicine that will clear your rash up.

داروی جدیدی وجود دارد که کهیر شما را از بین خواهد برد. (رفع خواهد کرد)

· Dad was clearing up in the kitchen.

بابا داشت آشپزخانه را مرتب می‌کرد.