در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی come along آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی come along
به طور خلاصه ترجمه come along در فارسی به معانی زیر است:
همراهی کردن؛
پیشرفت کردن؛
رخ دادن؛
و غیره
کاربرد come along
اگر فردی را در رفتن به جایی همراهی کنید و یا پیشرفت و بهبودی در کاری حاصل کنید؛ در هر دو صورت میتوانید از فعل come along استفاده کنید. فعل come along که در لیست phrasal verbs انگلیسی جای میگیرد، معانی و کاربردهای بسیار متنوع و گوناگونی دارد که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم. معنی فعل come along در فارسی میتواند با موارد زیر بیان شود:
· خوب پیش رفتن، روبه بهبود بودن و یا پیشرفت کردن؛
· پیش آمدن، به دست آمدن و یا رخ دادن؛
· ظاهر شدن؛ از راه رسیدن و یا اتفاق افتادن؛
· همراه آمدن، مشایعت کردن، با کسی رفتن، آمدن و یا همراهی کردن؛ در این حالت میتواند به صورت come along with someone نیز به کار برود.
حالت امری این فعل که معمولا به صورت Come along ! بیان میشود میتواند به معنای بیشتر سعی کن، بیشتر فکر کن، یالا، بجنب و یا عجله کن باشد. در ادامه با بررسی مثالهای مختلف، میتوانید به درک دقیقتری از معنی و کاربرد این فعل در جملات دست یابید.
فعل عبارتی come along یکی از افعال بیقاعده انگلیسی است که زمان گذشته آن came along خواهد بود و حالت کامل و یا شکل سوم آن نیز به صورت come along استفاده میشود. حالت استمراری، اسم مصدر و یا gerund این فعل نیز coming along خواهد بود.
مثال برای فعل come along
· Are you coming along with us today?
امروز با ما میآیی؟ (امروز ما را همراهی میکنی؟)
· Mike's English is really coming along****.
انگلیسی مایک واقعا داره پیشرفت میکنه. (رو به بهبود است).
· I'm hoping another offer will come along soon.
امیدوارم بهزودی یک پیشنهاد دیگهای اتفاق بیفتد. (پیش بیاید؛ از راه برسد).
· We’re already late! Come along!
همین الانم دیرمون شده! بجنب! (عجله کن! یالا!)
· You wait half an hour for a bus, then three come along at once!
نیم ساعت منتظر اتوبوسی و بعد یهو 3 تا باهم از راه میرسند. (میآیند، ظاهر میشوند).
· I gave up climbing when my first child came along.
وقتی بچه اولم آمد، کوهنوردی را کنار گذاشتم.