کاربرد و معنی come in چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف come in آشنا شوید

come in.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی come in آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی come in

به طور خلاصه ترجمه come in در فارسی به معانی زیر است:

داخل شدن؛

مد شدن؛

درآمد داشتن؛

و غیره

کاربرد come in

اگر بخواهید وارد اتاق یا ساختمانی بشوید می‌توانید از come in برای بیان آن استفاده کنید. در این حالت بیش‌تر به صورت امری استفاده می‌شود. هم‌چنین از این فعل می‌توانید برای بیان ورود چیزی مثل هواپیما یا قطار به فرودگاه یا ایستگاه نیز استفاده کنید. فعل come in یکی از phrasal verbهای انگلیسی است که کاربردهای بسیار متنوع و زیادی دارد. برخی از معانی این فعل به فارسی عبارتند از:

· بالا آمدن (مدّ دریا)؛

· ظاهر شدن، آشکار شدن ، نمایان شدن، از راه رسیدن، سرو کله کسی پیدا شدن؛

· فصل چیزی شدن، وارد بازار شدن و یا (به بازار) آمدن؛

· مد شدن، باب روز شدن و یا متداول شدن؛

· در دسترس بودن و یا موجود بودن؛

· در بازی مثل کریکت به معنای نوبت گرفتن و یا نوبت بازی شدن؛

· در مسابقه یا رقابت به معنی رتبه ... را به دست آوردن و یا نفرِ ... شدن؛

· در بحث سیاسی به معنی انتخاب شدن، در انتخابات پیروز شدن، سرکار آمدن و یا به قدرت رسیدن؛

· در مورد پول و غیره به معنای حاصل شدن، به دست آمدن و یا درآمد داشتن؛

· نقش داشتن در، شرکت کردن در و یا سهم داشتن در؛

· آمدن به، آمدن توی و یا آمدن داخل؛

· درخصوص گزارش و خبر به معنی رسیدن و یا دریافت شدن.

علاوه بر کاربردهای فوق، اصطلاح come in handy for someone or something و یا come in useful for نیز می‌تواند به معنی به درد خوردن، به کار آمدن، مفید واقع شدن و یا سودمند بودن برای کسی یا چیزی باشد.

هم‌چنین فعل come in on نیز می‌تواند به معنای شرکت کردن در، پیوستن به، ملحق شدن به، سهیم شدن در و یا وارد چیزی شدن باشد. در ادامه با بررسی چندین مثال، برخی از کاربردها و معانی این فعل را برای شما بازگو خواهیم کرد.

فعل عبارتی come in یکی از افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن came in و حالت کامل آن come in خواهد بود. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز coming in می‌شود.

مثال برای فعل come in

· He came in fourth.

او نفر چهارم شد. (او رتبه چهارم را به دست آورد).

· Where do I come in?

من کجا نقش دارم؟ (نقش من کجاست؟)

· Why didn’t you come in the scheme?

چرا وارد طرح نمی‌شوی؟ (چرا در طرح شرکت نمی‌کنی؟)

· We're still waiting for copies of the book to come in.

ما هنوز منتظر نسخه‌هایی از کتابیم که به بازار بیاید.

· Come in please!

بفرمایید داخل! (داخل بیایید لطفا!)

· Does this come in brown?

آیا رنگ قهوه‌ایش هم موجوده؟

· The first Siemens cell phone came in 1985 that was similar to a suitcase.

اولین گوشی زیمنس که سال 1985 به بازار آمد شبیه چمدان بود.

· Flared trousers first came in during the 1970s.

شلوارهای گشاد اولین بار در دهه 1970 مد شد.

· Keep it, it might come in useful.

نگهش دار، ممکنه به درد بخوره.

· Reports are just coming in of a major accident on the motorway.

گزارش‌هایی از یک تصادف بزرگ در مسیر بزرگ‌راه می‌رسد. (دریافت می‌شود).

· A proportion of the money coming in was set aside to finance research.

بخشی از درآمد حاصله برای تامین مالی تحقیقات کنار گذاشته می‌شود.