کاربرد و معنی come over چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف come over آشنا شوید.

come over.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی come over آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی come over

به طور خلاصه ترجمه come over در فارسی به معانی زیر است:

سفر کردن؛

آمدن؛

سر زدن؛

دچار احساسی شدن؛

و غیره

کاربرد come over

اگر به مکانی سرزده و از آن دیدن کنید و یا به کشور دیگری نقل مکان کنید؛ فعل come over در انگلیسی مناسب بیان این عمل است. فعل come over که در لیست phrasal verbs انگلیسی بوده؛ معانی و کاربردهای بسیار متنوعی دارد. این فعل معمولا به صورت come over someone or something استفاده می‌شود و معانی زیر را می‌رساند:

· فهمیده شدن، درک شدن ؛

· تاثیر گذاشتن ؛

· (در مقابل مانع) دور زدن؛

· پدیدار شدن، آمدن، فراگرفتن ؛

· (فصل، جشن و غیره) بازگشتن، فرارسیدن و یا باز آمدن؛

· سفر کردن، مسافرت کردن، آمدن ؛

· سر زدن و یا دیدن کردن؛

· تغییر موضع دادن، تغییر عقیده دادن ؛

· (فکر و غیره) خطور کردن و یا به ذهن رسیدن؛

· (در مورد احساسات و غیره) به ... دست دادن، غلبه کردن بر، به سرِ ... آمدن، دچار ... شدن، بر ... مستولی شدن و یا کسی را فرا گرفتن؛

· (نوع خاصی از شخصیت) داشتن، به نظر رسیدن، نشان دادن؛

با توجه به معانی و کاربردهای مختلفی که فعل come over دارد؛ در ادامه چندین مثال متنوع به شما ارائه داده‌ایم که بتوانید بهتر با این فعل آشنا شوید. فعل عبارتی come over یکی از افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که گذشته آن came over بوده و حالت کامل آن come over می‌شود. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز به صورت coming over استفاده می‌شود.

مثال برای فعل come over

· She came over faint.

او دچار غش شد.

· A feeling of despair came over me.

احساس ناامیدی بر من مستولی شد.

· Won't you come over to England for a holiday.

برای تعطیلات به انگلستان نمی‌آیی؟ (سفر نمی‌کنی؟)

· He came over me after my surgery.

بعد از عمل جراحی بهم سر زد.

· Darkness came over the city and street lights blinked on.

تاریکی شهر را فراگرفت و چراغ‌های خیابان چشمک زدند.

· I thought that Bill was a Republican. When did he come over?

فکر می‌کردم بیل جمهوری‌خواه است. کی تغییر موضع داد؟

· He doesn't come over as particularly trustworthy.

او چندان قابل اعتماد به نظر نمی‌رسد. (نشان نمی‌دهد).