در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی come through آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی come through
به طور خلاصه ترجمه come through در فارسی به معانی زیر است:
جان سالم به در بردن؛
تایید شدن؛
سپری کردن؛
و غیره
کاربرد come through
اگر از یک بیماری، دوران و یا موقعیت سخت و خطرناکی نجات یافته و جان سالم به در برده باشید؛ فعل come through را برای بیان این موقعیت میتوانید به کار ببرید. فعل come through جزو گروه phrasal verbs و یا افعال عبارتی انگلیسی است که در فارسی میتواند معانی متنوعی داشته باشد. این فعل که معمولا به صورت come through something بیان میشود میتواند معانی زیر را دربرگیرد:
· (جنگ، بیماری، خطر و غیره) جان در بردن از، دوام آوردن، عبور کردن از، و یا پشت سر گذاشتنِ؛
· سلامت خود را باز یافتن، از خطر جستن، نجات یافتن و یا جان سالم به در بردن؛
· رادیو و تلویزیون: (پیام) دریافت شدن، رسیدن و یا پخش شدن؛
· مراحل اداری را طی کردن، مورد تایید قرار گرفتن و یا تایید شدن؛
· فهمیده شدن، مشخص شدن و یا درک شدن؛
· تاثیر گذاشتن ؛
علاوه بر موارد فوق، عبارت come through with something میتواند به معنای پرداختن، پرداخت کردن و یا دادن باشد. در ادامه با بررسی مثالهایی که به شما ارائه دادهایم میتوانید به درک بهتری از کاربرد و معنی come through دست یابید.
فعل عبارتی come through یکی از افعال بیقاعده انگلیسی است که زمان گذشته آن به صورت came through و حالت کامل یا شکل سوم آن نیز با come through بیان میشود. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز coming through خواهد بود.
مثال برای فعل come through
· Friends that I rely on, won't come through.
دوستانی که روشون حساب باز کردم، دوام نخواهند آورد.
· Bob came through with the money he had promised.
باب، پولی که قول داده بود را پرداخت کرد. (داد)
· Our mortgage loan approval finally came through!
درخواست وام مسکن ما بالاخره تایید شد.
· My visa still hasn't come through.
ویزای من هنوز نرسیده است.
· His nervousness came through when he spoke.
وقتی صحبت کرد عصبانیتش مشخص شد. (عصبانیتش وقتی صحبت کرد فهمیده شد).
· We've had some hard times, but we've come through.
روزهای سختی داشتیم اما آنها را سپری کردهایم. (از آنها عبور کردهایم).
· It was a miracle that he came through that car crash alive.
معجزه بود که از آن تصادف جان سالم به در برد.