کاربرد و معنی cover up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف cover up آشنا شوید.

cover up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی cover up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی cover up

به طور خلاصه ترجمه cover up در فارسی به معانی زیر است:

پوشاندن؛

سرپوش گذاشتن؛

از میان برداشتن؛

و غیره

کاربرد cover up

اگر سعی در جلوگیری از آگاهی مردم از اتفاقات و وقایع (معمولا بد) را داشته باشید؛ باید بدانید که از فعل cover up برای بیان این کار در انگلیسی استفاده می‌شود. فعل cover up که در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است؛ می‌تواند معانی متعددی در فارسی داشته باشد که در ادامه بیان خواهیم کرد. معنی cover up به فارسی عبارت است از:

· پوشاندن و یا روی چیزی را پوشاندن؛

· (حقیقت، اشتباه و غیره) مخفی کردن، افشا نکردن، پنهان کردن، لاپوشانی کردن و یا سرپوش گذاشتن روی؛

· (آثار جرم، ردپا و غیره) از انظار پنهان کردن و یا از میان برداشتن؛

· در محاوره می‌تواند معنای ماست‌مالی کردن و یا ماله کشیدن روی را بدهد.

این فعل معمولا به صورت cover something or someone up در جملات استفاده می‌شود؛ اما استفاده از آن به صورت cover up someone or something نیز صحیح است. در ادامه با ذکر مثال، با کاربرد و معنی این فعل در جمله بیش‌تر آشنا خواهید شد.

علاوه بر موارد فوق؛ عبارت cover up for someone نیز به معنای خطای کسی را مخفی کردن، گناه کسی را پنهان کردن، روی اشتباه کسی سرپوش گذاشتن، حمایت کردن از و یا دفاع کردن از خواهد بود.

فعل عبارتی cover up یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و کامل آن covered up خواهد بود. اسم مصدر (gerund) و حالت استمراری این فعل نیز covering up می‌شود.

مثال برای فعل cover up

· Please cover up that mess with a cloth.

لطفا آن بهم‌ریختگی را با پارچه بپوشان.

· They tried to cover the crime up, but the single footprint gave them away.

آن‌ها سعی کردند جنایت را مخفی کنند، اما یک ردپا آن‌ها را لو داد.

· She could not cover up her misdeeds.

او نمی‌توانست اعمال ناشایست خود را لاپوشانی کند. (ماست‌مالی کند).

· It's cold, so be sure to cover up the baby.

هوا سرده، پس بچه را خوب بپوشان.

· The opposition accused the President of covering up his assistant's suicide.

مخالفان رئیس‌جمهور او را متهم به سرپوش گذاشتن روی خودکشی دستیارش کردند.

· The company tried to cover up its employment of illegal immigrants.

این شرکت سعی کرد استخدام مهاجران غیرقانونی خود را از انظار پنهان کند. (روی استخدام مهاجران غیرقانونی سرپوش بگذارد).

· He accused the police of covering up for each other.

او پلیس را متهم به سرپوش گذاشتن روی اشتباه یک‌دیگر کرد. (متهم به حمایت کردن از هم کرد).