کاربرد و معنی cut down چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف cut down آشنا شوید.

cut down.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی cut down آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی cut down

به طور خلاصه ترجمه cut down در فارسی به معانی زیر است:

قطع کردن؛

کم کردن؛

کُشتن؛

و غیره

کاربرد cut down

اگر چیزی را از نظر میزان، تعداد و یا اندازه کم کنید؛ برای بیان آن می‌توانید از فعل cut down استفاده کنید. فعل cut down در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که در جملات هم به صورت cut someone or something down استفاده می‌شود و هم به صورت cut down something. از نظر معنایی نیز این فعل در فارسی با موارد زیر نظیر خواهید بود:

· (درخت و غیره) انداختن، قطع کردن و یا بریدن؛

· (شخص) از پای انداختن، کُشتن؛

· (بیماری) از پا درآوردن؛

· کاستن، کاهش دادن، کم کردن، پایین آوردن و یا تقلیل دادن؛

· (قیمت) تخفیف گرفتن از؛

· (شلوار و لباس) کوتاه کردن؛

· (مقاله، نوشته و غیره) زدن از؛

علاوه بر موارد فوق، اصطلاح cut someone down to size در محاوره و یا صحبت عامیانه می‌تواند به معنای روی کسی را کم کردن و یا کسی را سر جای خود نشاندن باشد. هم‌چنین فعل cut down on something نیز می‌تواند به معنای (غذا، مشروب، سیگار و غیره) از مصرفِ چیزی زدن، کم کردن، زدن از، (هزینه) پایین آوردن و یا کاهش دادن باشد. در ادامه با بیان مثال‌های مختلف، بهتر متوجه کاربرد و معنی cut down در فارسی و انگلیسی خواهید شد.

فعل عبارتی cut down یکی از افعال بی‌قاعده انگلیسی است که زمان گذشته و کامل آن نیز cut down است. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل به صورت cutting down بیان می‌شود.

مثال برای فعل cut down

· Jane is too conceited. I think her new boss will cut her down to size.

جین بیش‌از اندازه مغرور است. فکر کنم رئیس جدید او را سرجایش بنشاند. (روش رو کم کنه).

· You will have to cut down on the time it takes you to get ready in the morning.

باید صبح‌ها از زمانی که برای آماده شدنت گرفته می‌شه بزنی.

· The doctor told him to cut down on his drinking.

دکتر به او گفت از مصرف نوشیدنی‌اش بزند. (مصرف نوشیدنی‌اش را کم کند).

· Don’t cut down that tree!

آن درخت را قطع نکن!

· They cut the prices down to sell the goods off quickly.

آن‌ها قیمت را کاهش دادند نا اجناس را سریع بفروشند.

· The gunman cut down an innocent pedestrian.

مرد مسلح، یک عابر بی‌گناه را کُشت. (از پای درآورد).