کاربرد و معنی cut out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف cut out آشنا شوید.

cut out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی cut out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی cut out

به طور خلاصه ترجمه cut out در فارسی به معانی زیر است:

بریدن؛

از کار افتادن؛

کنار گذاشتن؛

و غیره

کاربرد cut out

اگر از انجام کاری مثل قمار کردن یا خوردن غذاهای ناسالم دست کشیده و یا آن را متوقف کرده‌اید؛ فعل cut out بیان‌گر این عمل است. هم‌چنین اگر سطحی از کاغذ یا پارچه را از تکه‌ای بزرگ‌‌تر برش داده و جدا کنید نیز می‌توانید از این فعل استفاده کنید. حتی زمانی که از فردی می‌خواهید عمل یا صحبتی را متوقف و یا تمام کند نیز می‌تواند از cut out بهره ببرید. فعل cut out یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که می‌تواند در فارسی معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد که در ادامه به آن می‌پردازیم. فعل cut out در جملات معمولا به شکل cut someone or something out استفاده می‌شود. در خصوص معنی این فعل باید موارد زیر را در نظر بگیرید:

· (مقاله، تصویر و غیره) بریدن، جدا کردن، کندن؛

· (مجسمه، نقش و غیره) درآوردن، کندن، حک کردن؛

· (راه) باز کردن، کشیدن؛

· (لباس) بریدن، برش زدن؛

· (اتومبیل، هواپیما و غیره) از کار افتادن، خراب شدن؛

· در محاوره می‌تواند به معنای (جزئیات و یا زوائد) زدن، قلم گرفتن، انداختن، درز گرفتن، (سیگار، مشروب و غیره) ترک کردن، کنار گذاشتن و یا ول کردن، (دشمن، رقیب و غیره) از میدان به در بردن و یا شکست دادن باشد.

علاوه بر موارد فوق، اصطلاح cut out talking می‌تواند به معنای حرف زدن موقوف باشد. هم‌چنین عبارت cut it (that) out نیز در محاوره می‌تواند به معنای ول کن، نکن، دست بردار، بس کن و یا بسه باشد. عبارت cut out the dead wood نیز می‌تواند به فارسی معادل شاخ و برگ چیزی را زدن و یا جمع و جور کردن باشد. عبارت محاوره‌ای be cut out for نیز می‌تواند به فارسی معنای شایسته چیزی یا کسی بودن، برای چیزی یا کسی مناسب بودن و یا به درد چیزی یا کسی خوردن را برساند. معنی جمله have one s work cut out (for one ) نیز می‌تواند به فارسی معنی تقلا کردن و یا جان کندن را بدهد.

فعل عبارتی cut out یکی از افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و حالت کامل آن نیز cut out خواهد بود. اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز به صورت cutting out بیان می‌شود.

مثال برای فعل cut out

· She cut out his picture from the magazine.

عکس او را از مجله جدا کرد. (برید)

· Since my heart attack, I've cut fatty foods out altogether.

از زمان حمله قلبیم، غذاهای چرب را به کل کنار گذاشتم.

· One of the plane's engines cut out, so they had to land with only one.

یکی از موتورهای هواپیما از کار افتاد، بنابراین مجبور شدند با یک موتور فرود بیایید.

· The first step is cutting out the dress pattern.

اولین قدم برش زدن الگوی لباس است.

· He cut out all her other boyfriends.

او تمام دوست‌پسرهای دیگر او (آن دختر) را از میدان به در برد.