در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی get back آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی get back
به طور خلاصه ترجمه get back در فارسی به معانی زیر است:
پس گرفتن؛
برگشتن؛
بازگرداندن؛
رساندن؛
و غیره
کاربرد get back
اگر چیزی را گم کرده باشید، یا به کسی قرض داده باشید و یا از شما دزدیده شده باشد و مجدد به شما بازگردانده شود؛ میتوانید از فعل get back برای بیان آن استفاده کنید. همچنین اگر به جایی برگردید نیز میتوانید از این فعل بهره ببرید. فعل get back به عنوان یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verb انگلیسی است که بیشتر به صورت get someone or something back در جملات استفاده میشود. از نظر مفهوم و معنا نیز به فارسی معادل است با:
- برگشتن، بازگشتن، دوباره به قدرت رسیدن و یا دوباره سرکار آمدن؛
- عقب رفتن و یا عقب کشیدن؛
- پس گرفتن، دوباره به دست آوردن، بازیافتن و یا پیدا کردن؛
- (شخص) برگرداندن و یا بازگرداندن؛
- پس بردن، پس فرستادن و یا باز فرستادن؛
- (شخص) رساندن.
علاوه بر موارد فوق، شما میتوانید از حالت امری این فعل یعنی Get back! به معنی برو عقب! و یا عقب بکش! استفاده کنید. همچنین اصطلاح get back at someone نیز به معنای از کسی انتقام خود را گرفتن، حق کسی را کف دستش گذاشتن و یا تلافی چیزی را سر کسی درآوردن خواهد بود. جدای از این موارد، عبارت get back on one’s feet نیز میتواند به معنای (پس از بیماری) راه افتادن و یا بستر را ترک کردن مورد استفاده قرار بگیرد. در ادامه با بیان مثالهای مختلف به شما در درک کاربرد و معنی get back در جمله کمک خواهیم کرد.
فعل عبارتی get back یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و یا حالت کامل، باید شکل ظاهری آن عوض شود. در نتیجه میتوانید از got back به عنوان زمان گذشته این فعل و از gotten back و یا همان got back نیز به عنوان شکل سوم این فعل استفاده کنید. همچنین حالت استمراری و اسم مصدر (gerund) این فعل در جمله getting back خواهد بود.
مثال برای فعل get back
What time will you get back?
ساعت چند برخواهی گشت؟ (ساعت چند برمیگردی؟)
When will I get this book back?
کی این کتاب را پس خواهم گرفت؟
I hope he'll get back to the subject of this report.
امیدوارم دوباره به موضوع این گزارش برگردد.
Beth finally got her car back from the service station.
بث بالاخره ماشینش را از ایستگاه خدمات پس گرفت.
If you get back in time, you can come with us.
اگر به موقع برگردی میتوانی با ما بیایی.
I think he's trying to get back at her for those remarks she made in the meeting.
فکر میکنم میخواهد بهخاطر صحبتهایی که در جلسه کرد ازش انتقام بگیره. (فکر میکنم میخواهد تلافی صحبتهایی که در جلسه کرد را سرش در بیاورد).
He went next door to get his ball back.
به خانه همسایه کناری رفت تا توپش را پس بگیرد.