در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی get off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی get off
به طور خلاصه ترجمه get off در فارسی به معانی زیر است:
درآوردن؛
ارسال کردن؛
نجات دادن؛
پیاده شدن؛
حرکت کردن؛
ول کردن؛
و غیره
کاربرد get off
اگر از وسیلهای نقلیه همچون اتوبوس و قطار و غیره پیاده شوید؛ میتوانید با فعل get off این عمل را بیان کنید. همچنین زمانی که کاری را تمام کرده و یا فراغتی از کار پیدا میکنید نیز این فعل میتواند به کار شما بیاید. فعل get off در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که بیشتر به صورت get someone or something off و یا get off something در جملات به کار برده میشود. معنی get off به فارسی عبارت است از:
- (لباس، کفش، میخ و غیره) در آوردن و یا کندن؛
- (جواهر) درآوردن و یا باز کردن؛
- (لکه) پاک کردن، از بین بردن و یا زدودن؛
- (سرپوش در) برداشتن؛
- (نامه و غیره) فرستادن و یا ارسال کردن؛
- (شخص) روانه کردن؛
- از مجازات معاف کردن و یا نجات دادن؛
- (قایق) به آب انداختن؛
- (مسافر و خدمه) پیاده کردن؛
- از بر کردن و یا حفظ کردن؛
- (اتوبوس، اسب و غیره) پیاده شدن از، پایین آمدن از؛
- حرکت کردن، روانه شدن و یا رفتن؛
- (هواپیما) بلند شدن؛
- شروع کردن و یا دست به کار شدن؛
- فرار کردن، در رفتن و یا گریختن؛
- کار را ول کردن و یا از سر کار بیرون آمدن؛
- از زیر کاری شانه خالی کردن و یا از زیر کاری در رفتن؛
- خوابیدن، بهخواب رفتن و یا خواب گرفتن (در این حالت میتوانید از get off to sleep هم استفاده کنید).
در ادامه به شما چندین مثال ارائه خواهیم داد تا با نحوه استفاده از این فعل و معنی آن در جملات مختلف، بیشتر آشنا شوید. جدای از معانی مختلفی که فعل get off در جمله دارد؛ میتوان اصطلاحات متعددی را نیز با آن بیان کرد که برخی از آنها عبارتند از:
- کسی را سر جای خود نشاندن و یا حد کسی را مشخص کردن را با tell someone where to get off بیان کنید؛
- قِسِر در رفتن را با get off lightly ، get off easy و یا get off cheaply عنوان کنید؛
- اگر با چیزی جزئی از مجازاتی شدیدتر نجات پیدا کنید میتوانید آن را با get off with something نشان دهید.
- با کسی گرم گرفتن، با کسی سر و سری پیدا کردن، با کسی روی هم ریختن و یا با کسی رابطه پیدا کردن get off with someone میشود؛
- چیزی را از حفظ کردن و یا چیزی را از بر کردن به انگلیسی get something off by heart خواهد بود؛
- کسی را خواباندن نیز get someone off to sleep میشود؛
- از موضوع خارج شدن، موضوع را عوض کردن و یا از موضوع پرت شدن را با get off the subject بیان کنید.
فعل عبارتی get off یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن را با got off بیان میکنیم و برای شکل سوم آن، هم میتوانیم از gotten off استفاده کنیم و هم از got off. حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) این فعل در جملات نیز getting off خواهد بود.
مثال برای فعل get off
If we can get off by seven o'clock, the roads will be clearer.
اگر بتوانیم حدود ساعت 7 حرکت کنیم؛ جادهها خلوتتر خواهد بود.
She was charged with fraud, but her lawyer got her off.
او به کلاهبرداری متهم شد ولی وکیلش نجاتش داد.
It was a serious crime, but Mary got off easy.
جرم بزرگی بود اما ماری قِسِر در رفت.
How early can you get off this afternoon?
امروز بعدازظهر چقدر زودتر میتوانی از سرکار بیرون بیایی؟
I tripped as I got off the bus.
وقتی از اتوبوس پیاده شدم، زمین خوردم.
I got that letter off this morning.
امروز صبح نامه را ارسال کردم.
It was so hot that I didn't get off (to sleep) till three o'clock.
اینقدر گرم بود که تا ساعت سه خوابم نبرد.
She got off with a small fine.
او با یک جریمه جزئی از مجازاتی شدیدتر نجات پیدا کرد.
Come in and get those wet clothes off.
بیا تو و آن لباسهای خیس را درآور.