در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی give away آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی give away
به طور خلاصه ترجمه give away در فارسی به معانی زیر است:
بخشیدن؛
دادن؛
لو دادن؛
دست عروس را در دست داماد گذاشتن؛
و غیره
کاربرد give away
اگر چیزی را به کسی ببخشید بدون اینکه انتظار داشته باشید در ازایش چیزی به شما بدهد؛ میتوانید از فعل give away برای بیان این منظور استفاده کنید. فعل give away در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که معمولا به صورت give someone or something away در جملات دیده و استفاده میشود.گاهی میتوان از آن به صورت give away to نیز در جملات استفاده کرد. از نظر ترجمه به فارسی، معنی give away معادل است با:
- (جوایز و غیره) توزیع کردن، پخش کردن، اعطا کردن، هدیه دادن و یا دادن؛
- (پول و غیره) بخشیدن؛
- دستِ (عروس) را در دست داماد گذاشتن و یا دست به دست دادن؛
- از دست دادن و یا واگذار کردن؛
- (راز و غیره) فاش کردن، لو دادن، آفتابی کردن، برملا کردن، افشا کردن و یا گفتن؛
- (شخص) لو دادن.
علاوه بر موارد فوق، شما میتوانید از اصطلاح محاورهای give the game away و یا give the show away ، برای رساندن مفهوم قضیه را لو دادن و یا همهچیز را آفتابی کردن استفاده کنید. در ادامه به شما مثالهای مختلفی از جایگاه، کاربرد و معنی give away ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی give away به عنوان یک فعل بیقاعده در زبان انگلیسی شناخته میشود که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و حالت کامل، به ed نیاز ندارد؛ بلکه شکل آن عوض میشود. زمان گذشته این فعل را میتوانید با gave away بیان کنید و شکل سوم این فعل نیز given away میشود. همچنین حالت استمراری (gerund) و یا اسم مصدر این فعل نیز به صورت giving away در جملات مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال برای فعل give away
The shop is giving away a sample to every customer.
مغازه، به هر مشتری یک نمونه میدهد. (اعطا میکند؛ هدیه میدهد، میبخشد).
The party was meant to be a surprise, but Sharon gave it away.
مهمانی قرار بود غافلگیر کننده باشد؛ اما شارون آن را لو داد.
Nobody wants this type of heater any more! I can't even give it away!
هیچکس دیگر این مدل از بخاری را نمیخواهد! من حتی نمیتوانم آن را ببخشم. (واگذار کنم؛ هدیه دهم).
I won't give the game away.
قضیه را لو نخواهم نداد .
The bride was given away by her father.
دست عروس توسط پدرش به دست داماد داده شد. (پدر عروس دست او را به دست داماد داد).
He gave over half of his personal fortune away before he died.
او قبل از مرگش بیش از نیمی از ثروتش را بخشید.
I gave the old clothing away to Tom.
لباسهای کهنهام را به تام دادم.