در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی give up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی give up
به طور خلاصه ترجمه give up در فارسی به معانی زیر است:
تسلیم شدن؛
کنار گذاشتن؛
منصرف شدن؛
ناامید شدن از؛
و غیره
کاربرد give up
اگر دست از تلاش برای انجام کاری به این دلیل که زیادی سخت و دشوار و غیرقابل انجام است بکشید؛ میتوانید از فعل give up برای تسلیم شدن در این مورد استفاده کنید. همچنین زمانی که کاری را کنار میگذارید نیز میتوانید از این فعل استفاده کنید. فعل give up به عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته میشود که معنای و کاربردهای بسیار زیادی خواهد داشت. این فعل معمولا به صورت give something or someone up در جملات دیده میشود و به فارسی معادل است با:
- (شاگرد، بیمار و غیره) ناامید شدن از، قطع امید کردن از؛
- دیگر منتظر (شخصی) نبودن و با از آمدنِ کسی ناامید شدن؛
- (مسئله، معما و غیره) از حل (چیزی) ناامید شدن؛
- (کار، عادت، فکر و غیره) ترک کردن، ول کردن، دست کشیدن از، دست برداشتن از و یا دیگر دنبال نکردن؛
- (زندانی، شهر و غیره) تسلیم کردن، تحویل دادن و یا دادن؛
- (زندگی و غیره) وقفِ چیزی کردن و یا اختصاص دادن به؛
- ول کردن، دست کشیدن، منصرف شدن و یا دست برداشتن؛
- در حالت محاوره و informal به معنی (شخص، دوست و غیره) ول کردن، جدا شدن از و یا ترک کردن.
علاوه بر موارد فوق، اصطلاح give someone up for lost به معنی کسی را از دست رفته پنداشتن، از پیدا کردن کسی ناامید شدن و یا از نجات دادن کسی قطع امید کردن مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین give up the ghost به معنی جان دادن و یا جان به جان آفرین تسلیم کردن خواهد بود.
فعل give up on someone نیز یک فعل محاورهای و یا غیررسمی (informal) است که معنی از کمک به کسی دست برداشتن، ول کردنِ کسی و یا دیگر حمایت نکردن از کسی را میرساند. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف ارائه خواهیم داد.
فعل عبارتی give up یک فعل بیقاعده دز زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن gave up بوده و شکل سوم این فعل نیز given up میشود. اسم مصدر (gerund) و حالت استمراری این فعل نیز giving up میشود.
مثال برای فعل give up
After ten minutes trying to get the answer I gave up.
بعد از ده دقیقه تلاش برای فهمیدن جواب، منصرف شدم. (دست کشیدم، تسلیم شدم).
They were forced to give up their home because they couldn't pay the mortgage.
چون نمیتوانستند وام مسکن را پرداخت کنند مجبور شدند از خانهشان دست بکشند. (خانهشان را ول کنند).
I gave up smoking two years ago.
سیگار کشیدن را دو سال پیش ترک کردم. (کنار گذاشتم).
She seems to have given up all her old friends.
بهنظر میرسد که تمام دوستان قدیمیاش را ول کرده است. (از تمام دوستان قدیمیاش جدا شده است).
- The gunman gave himself up to the police.
- مرد مسلح خود را به پلیس تسلیم کرد. (خود را تحویل پلیس داد).