کاربرد و معنی go about چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف go about آشنا شوید.

go about.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی go about آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی go about

به طور خلاصه ترجمه go about در فارسی به معانی زیر است:

شایع شدن؛

دست به کاری چیزی شدن؛

این‌ور و آن‌ور رفتن؛

و غیره

کاربرد go about

اگر کاری را به روشی خاص انجام می‌دهید یا با چیزی به روشی خاص مواجه می‌شوید؛ می‌توانید از فعل go about برای بیان آن استفاده کنید. فعل go about یک فعل عبارتی و یا phrasal verb است که بیش‌تر به صورت go about something در جملات مورد استفاده قرار می‌گیرد. از نظر ترجمه به فارسی نیز معنی go about عبارت است از:

  • این‌ور و آن‌ور رفتن، این‌جا و آن‌جا سر زدن و یا بیرون رفتن؛
  • (شایعه، داستان و غیره) دهان به دهان گشتن، پیچیدن، سر زبان‌ها افتادن، شایع شدن، شایع بودن و یا سر زبان‌ها بودن؛
  • (کشتی) تغییر مسیر دادن؛
  • (کار، وظیفه و غیره) واردِ چیزی شدن، شروع به کاری کردن، دست به کارِ چیزی شدن، سرِ کاری رفتن و یا پرداختن به؛

جدا از معانی که در بالا برای go about ذکر کردیم، شما می‌توانید با استفاده از این فعل، اصطلاحات زیر را نیز بسازید:

  • اصطلاح be going about again به معنی (بعد از بیماری، کسالت و غیره) دوباره راه افتادن؛
  • فعل go about with someone به معنی با کسی گشتن، با کسی معاشرت کردن و یا با کسی نشست و برخاست کردن؛
  • عبارت go about one’s business به معنی در کار دیگران مداخله نکردن، پی کار خود بودن و یا سر کسی به کار خودش گرم بودن.

برای این‌که بهتر بتوانید کاربرد و معنی این فعل در جملات را به‌خاطر بسپارید؛ در ادامه به شما مثال‌های مختلفی ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی go about یکی از افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و حالت کامل، به ed نیاز ندارد. با این توضیح، زمان گذشته این فعل wend about بوده و شکل سوم آن نیز gone about می‌شود. برای حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) آن نیز می‌توانید از going about استفاده کنید.

مثال برای فعل go about

What's the best way of going about this?

بهترین راه پرداختن به این چیست؟

There is a lot of this flu going about these days.

این روزها این نوع آنفولانزا بسیار شایع است.

She's been going about telling everyone the news.

او به این‌ور و آن‌ور می‌رفته است و اخبار را به همه می‌گفته است.

Don't bother him! Just go about your business.

اذیتش نکن! سرت به کار خودت گرم باشد.

A report went about that the dollar was dropping.

گزارشی مبنی بر کاهش قیمت دلار شایع شد.

I'm not sure how to go about making a cake.

نمی‌دانم چطور دست به کارِ درست کردن یک کیک شوم.

How can we go about solving this problem?

چطور می‌توانیم شروع به حل کردن این مشکل کنیم؟ (به حل کردن این مشکل بپردازیم؟)

There was a nasty rumor about Gerald going about.

شایعه بدی در مورد جرالد برسر زبان‌هاست.