کاربرد و معنی go for چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف go for آشنا شوید.

go for.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی go for آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی go for

به طور خلاصه ترجمه go for در فارسی به معانی زیر است:

حمله کردن؛

انتخاب کردن؛

از چیزی خوش آمدن؛

دنبال کسی یا چیزی رفتن؛

و غیره

کاربرد go for

اگر به یک انسان و یا حیوانی حمله فیزیکی کنید و یا چیزی را در ازای مبلغ معینی از پول بفروشید؛ فعل go for می‌تواند برای چنین وضعیتی استفاده شود. علاوه بر این، go for یک فعل عبارتی و یا phrasal verb محاوره‌ای و یا غیر رسمی (informal) در زبان انگلیسی است که می‌تواند به منظور تلاش کردن برای دستیابی به چیزی و یا علاقمه‌مندی به گونه‌ای خاص از شخصیت، سبک، محصول، تجربه و غیره نیز به‌کار برده شود. این فعل که معمولا به صورت go for something or someone در جملات دیده می‌شود در فارسی معادل است با:

  • دنبال (کسی یا چیزی) رفتن، رفتن و آوردن (کسی یا چیزی)؛
  • حمله کردن به و یا حمله‌ور شدن به؛
  • (شخص) شامل حال کسی شدن و یا در مورد کسی صدق کردن؛
  • انتخاب کردن، برگزیدن و یا سراغ چیزی رفتن؛
  • فروخته شدن به (قیمت)، ارزش داشتن تا (قیمت)؛
  • در حالت محاوره و غیررسمی به معنای دوست داشتن، کسی از (کسی یا چیزی) خوشش آمدن، دنبال (کسی یا چیزی) بودن و یا عاشق(کسی یا چیزی) بودن.

جدا از معانی مختلفی که در بالا ذکر کردیم؛ می‌توانید از این فعل در عبارات و اصطلاحات زیر نیز استفاده کنید:

  • بگیرش!، برو!، ولش نکن! بزنش و یا معطلش نکن! را می‌توانید با حالت امری این فعل یعنی Go for it! بیان کنید؛
  • اگر سگی دارید و به او بگویید برود کسی را بگیرد می‌توانید برای بگیرش! از Go for him/her! استفاده کنید؛
  • بی‌ارزش بودن، ارزشی نداشتن و یا ارزش کمی داشتن نیز معادل go for nothing و یا go for little خواهد بود.

در ادامه با ذکر مثال، به شما کمک می‌کنیم تا بهتر با کاربرد و معنی این فعل در جملات مختلف آشنا شوید. فعل عبارتی go for به عنوان یک فعل بی‌قاعده در زبان انگلیسی شناخته می‌شود که زمان گذشته آن went for بوده و شکل سوم این فعل نیز gone for است. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و حالت استمراری این فعل نیز going for خواهد بود.

مثال برای فعل go for

What I have said about him goes for you, too.

آن‌چه درباره او گفتم، در مورد تو هم صدق می‌کند.

Instead of butter, I always go for margarine or a low-fat spread.

به جای کره، من همیشه مارگارین و یا موارد کم‌چرب را انتخاب می‌کنم.

I don't go for war films in a big way

زیاد از فیلم‌های جنگی خوشم نمی‌آید.

She tripped me as I went for the ball.

زمانی که دنبال توپ رفتم مرا زمین زد.

He went for the doctor.

او رفت و دکتر را آورد.

All our efforts are going for very little.

تمام تلاش‌هامون بی‌ارش می‌شود.

When Steve said he'd like to change careers, his wife told him to go for it!

وقتی استیو گفت می‌خواهد شغلش را عوض کن، همسرش بهش گفت معطلش نکن!

We have to tie up our dog, because he loves to go for postmen.

ما باید سگ‌مان را ببندیم، چرا که او عاشق این است که به پستچی‌ها حمله‌ور شود.

I really go for an electronic guitar.

من واقعا عاشق گیتار الکترونیک هستم.

The painting is expected to go for at least a million dollars.

پیش‌بینی می‌شود که این تابلوها حداقل به قیمت یک میلیون دلار فروخته شود.