در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی go off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی go off
به طور خلاصه ترجمه go off در فارسی به معانی زیر است:
خراب شدن؛
رفتن؛
قطع شدن؛
علاقه خود را به چیزی از دست دادن؛
به صدا درآمدن؛
و غیره
کاربرد go off
اگر چیزی به دلیل قطع جریان برق از کار بیفتد؛ یا اگر بمبی منفجر شود و یا آتشبازی راه بیفتد؛ و یا حتی زمانی که خوردنی و یا نوشیدنی خراب و فاسد شود؛ میتوانید از فعل go off برای بیان تمامی این موارد استفاده کنید. فعل go off یک فعل عبارتی و یا phrasal verb محسوب میشود که کاربردهای بسیار متنوعی در زبان انگلیسی خواهد داشت. این فعل که معمولا به صورت go off someone or something در جملات به کار برده میشود؛ در فارسی معادل خواهد بود با:
- رفتن، روانه شدن ؛
- (برق و غیره) قطع شدن و یا رفتن؛
- خراب شدن، خاموش شدن، از کار افتادن و یا کار نکردن؛
- (تفنگ) در رفتن، شلیک شدن و یا خالی شدن؛
- (بمب) منفجر شدن و یا ترکیدن؛
- (آژیر) به صدا درآمدن؛
- (ساعت) زنگ زدن؛
- (غذا و غیره) خراب شدن، کیفیت خود را از دست دادن، فاسد شدن و یا بو گرفتن؛
- (شیر) ترش شدن و یا فاسد شدن؛
- (ورزشکار) اُفت کردن؛
- (زن) زیبایی خود را از دست دادن؛
- (کالا) به فروش رفتن و یا تمام شدن؛
- (واقعه) گذشتن، پیش رفتن و یا برگزار شدن؛
- (تئاتر) صحنه را ترک کردن و یا خارج شدن؛
- (در حالت محاوره و غیررسمی) خوابیدن و یا بهخواب رفتن؛
- (در بریتانیا در حالت محاوره) علاقه خود را به چیزی از دست دادن، بیعلاقه شدن به، دیگر دوست نداشتن و یا نسبت به کسی یا چیزی سرد شدن.
همانطور که مشاهده میکنید؛ فعل go off کاربردهای بسیار متنوعی در زبان انگلیسی دارد. جدای از موارد فوق، میتوانید از این فعل در ساختارهای زیر نیز بهره ببرید:
- با کسی فرار کردن و یا با کسی در رفتن معادل با go off with someone خواهد بود؛
- چیزی را برداشتن و در رفتن، کسی چیزی را برداشتن و غیبش زدن، چیزی را دزدین و یا چیزی را به سرقت بردن با go off with something برابر خواهد بود؛
- دچار (خواب، خنده، بیهوشی و غیره) شدن و یا به کسی متوسل شدن را با go off into something بیان کنید؛
- عبارت go off the beaten track معادل است با از مرحله پرت بودن، از موضوع دور افتادن ، از راه بیرون افتان و یا از مرحله پرت شدن؛
- اصطلاح go off the deep end به معنی از کوره در رفتن، از جا در رفتن، منفجر شدن و یا چاک دهان خود را کشیدن است؛
- اصطلاح محاورهای go off one’s head نیز در فارسی عقل خود را از دست دادن، خل شدن و یا به کله کسی زدن خواهد بود.
در ادامه به شما چند مثال مختصر از کاربرد درست و معنی این فعل در جملات مختلف ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی go off یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته آن went off بوده و شکل سوم این فعل نیز gone off میشود. حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) آن نیز going off خواهد بود.
مثال برای فعل go off
The damage to the fuse box caused the power to go off.
آسیب به جعبه فیوز باعث شد برق قطع شود.
It's getting cold. The heater must have gone off.
هوا داره سرد میشه. بخاری باید از کار افتاده باشد. (خاموش شده باشد).
The bomb went off at midday.
بمب ظهر منفجر شد.
His gun went off accidentally.
تفنگش بهطور تصادفی در رفت (شلیک شد).
This bacon smells a bit funny. Do you think it's gone off?
این بیکن یکم بوی عجیبی دارد. فکر میکنی خراب شده است؟ (فاسد شده؟)
The alarm should go off automatically as soon as smoke is detected.
به محض تشخیص دود، آژیر باید به صورت خودکار به صدا درآید.
She's gone off on holiday with Tony.
او برای تعطیلات با تونی رفته است. (روانه شده است).
The protest march went off peacefully.
راهپیمایی اعتراضی به آرامی (در صلح) برگزار شد.
That paper has really gone off since they got that new editor.
از زمانی که ویراستار جدید آوردهاند؛ مجله واقعا افت کرده است. (کیفیتش را از دست داده است).
I went off beef burgers after I got food poisoning from a takeaway.
بعد از مسمومیت غذایی که از یک غذای بیرونبر گرفتم، علاقهام را به بیفبرگر از دست دادم.