کاربرد و معنی head for چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف head for آشنا شوید.

head for.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی head for آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی head for

به طور خلاصه ترجمه head for در فارسی به معانی زیر است:

رفتن به سوی؛

دچار چیزی شدن؛

و غیره

کاربرد head for

اگر به سمت جهت خاصی حرکت می‌کنید و یا به سوی مکان و موقعیت مشخصی می‌روید؛ می‌توانید از فعل head for برای بیان آن استفاده کنید. فعل head for در زمره افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که بیش‌تر به صورت head for something در جملات به چشم می‌خورد. معنی head for به فارسی معادل است با:

  • به سمت جایی رفتن، رفتن به سوی، عازم جایی شدن ؛

  • (موفقیت و غیره) کسب کردن، به دست آوردن و یا دست یافتن؛

  • (در مورد بحث و غیره) رفتن به طرفِ و یا رفتن به سویِ؛

  • (دردسر و غیره) گرفتار چیزی شدن، توی چیزی افتادن و یا دچار چیزی شدن.

برای این‌که بهتر با معنی و کاربرد فعل head for در جملات آشنا شوید؛ در ادامه به شما چندین مثال مختلف به همراه معنی فارسی هریک ارائه خواهیم کرد.

فعل عبارتی head for یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است که زمان گذشته و حالت کامل آن با افزودن ed به انتهایش شکل می‌گیرد. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله heading for خواهد بود.

مثال برای فعل head for

They're heading for disaster if they're not careful.

اگر مراقب نباشد؛ گرفتار فاجعه می‌شوند.

Ann came in and headed for her mother.

ان وارد شد و به سوی مادرش رفت.

The country is heading for recession.

کشور دچار رکود می‌شود.

She waved good-bye as she headed for the door.

همان‌طور که به سمت در می‌رفت؛ برای خداحافظی دست تکان داد.

I believe Karen and Jane are heading for a big quarrel.

من معتقدم که کارن و جِین به سوی یک نزاع بزرگ می‌روند.

You will be heading for trouble if you don't get those brakes fixed.

اگر آن ترمزها را درست نکنی، تو دردسر می‌افتی.