در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی hit on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی hit on
به طور خلاصه ترجمه hit on در فارسی به معانی زیر است:
کشف کردن؛
به ذهن کسی خطور کردن؛
لاس زدن؛
و غیره
کاربرد hit on
اگر نسبت به چیزی، ایده و نظری داشته باشید؛ فعل hit on میتواند برای بیان چنین مضمونی استفاده شود. فعل hit on به عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb شناخته میشود و معمولا به صورت hit on something در جملات به چشم میخورد. شما میتوانید از hit upon نیز به جای این فعل بهره ببرید. با این تفاوت که upon جنبه رسمیتر داشته و کمتر در مکالمات و محاورات روزمره مورد استفاده قرار میگیرد. معنی hit on به فارسی برابر است با:
ناگهان به فکر (کسی) رسیدن و یا ناگهان به ذهن (کسی) خطور کردن؛
(در مورد جواب و غیره) یکدفعه پیدا کردن، رسیدن به و یا کشف کردن؛
(وسیله و غیره) ضربه زدن روی؛
(در حالت محاوره) مخ کسی را زدن، لاس زدن.
در ادامه به شما چند مثال به همراه ترجمه فارسی ارائه خواهیم داد تا بهتر با جایگاه و معنی این فعل در جملات مختلف آشنا شوید.
فعل عبارتی hit on یکی از افعال بیقاعده زبان انگلیسی است که برای تبدیل شدنش به زمان گذشته و کامل هیچ تغییری در آن ایجاد نخواهد شد. با این تفاسیر، زمان گذشته و شکل سوم این فعل در جمله نیز همان hit on میشود. در کنار آن میتوانید از hitting on بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل hit on
When we first hit on the idea, everyone told us it would never work.
وقتی برای اولین بار این ایده به ذهن ما خطور کرد، همه به ما گفتند که این ایده هرگز کارساز نخواهد بود.
She hit on a new scheme for removing the impurities from drinking water.
او طرح جدیدی برای حذف ناخالصیها از آب آشامیدنی کشف کرد.
I hit on the radio until it started working again.
روی رادیو ضربه زدم تا زمانی که دوباره شروع به کار کرد.
I think I have hit on (upon) something.
فکر میکنم یک چیزی به ذهنم رسیده است.
I thought he was going to hit on me, but he didn’t.
فکر کردم میخواهد با من لاس بزند (میخواهد مخ من را بزند) اما این کار را نکرد.
I've hit on (upon) a solution to this problem.
من راهحلی برای این مشکل پیدا کردهام.