کاربرد و معنی mess around چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف mess around آشنا شوید.

mess around.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی mess around آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی mess around

به طور خلاصه ترجمه mess around در فارسی به معانی زیر است:

وقت تلف کردن؛

مسخره‌بازی درآوردن؛

خراب کردن؛

و غیره

کاربرد mess around

اگر احمقانه رفتار کرده و یا وقت خود را تلف می‌کنید؛ فعل mess around می‌تواند چنین عملی را بیان کند. فعل mess around در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که بیش‌تر به صورت mess someone or something around مورد استفاده قرار می‌‎گیرد. این فعل جنبه محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal ) دارد و در فارسی معادل است با:

  • (شخص) بد رفتار کردن با، بد تا کردن با، سر دواندن و یا علاف کردن؛

  • (برنامه و غیره) خراب کردن، به‌هم زدن و یا گند زدن توی؛

  • وقت تلف کردن، ول گشتن، علاف بودن، یللی تللی کردن و یا پرسه زدن؛

  • مسخره‌بازی درآوردن و یا اذیت کردن.

علاوه بر موارد فوق؛ شما می‌توانید از mess around with someone or something نیز به صورت محاوره و غیررسمی در موارد زیر استفاده کنید:

  • دخالت کردن در و یا مداخله کردن در؛

  • ور رفتن با، انگولک کردن به، سروکله زدن با، درگیر بودن با، سرگرم چیزی بودن ؛

  • (شخص) بد رفتار کردن با، بد تا کردن با، سردواندن و یا علاف کردن؛

  • (برنامه و غیره) خراب کردن، به‌هم زدن و یا گند زدن توی؛

  • رابطه نامشروع داشتن با.

هم‌چنین شما می‌توانید از فعل عبارتی mess about نیز به‌عنوان مترادف و جایگزین mess around استفاده کنید. در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا هرچه بهتر و بیش‌تر با کاربرد و معنی این فعل در جمله آشنا شوید.

فعل عبارتی mess around از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهای آن می‌توانید زمان گذشته و حالت کامل آن را ایجاد کنید. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل messed around می‌شود. هم‌چنین حالت استمراری و اسم مصدر (gerund) این فعل نیز messing around خواهد بود.

مثال برای فعل mess around

My kids were messing around with a new computer game instead of doing their homework, so I told them to turn it off.

بچه‌هام به جای انجام تکالیف، سرگرم یک بازی رایانه‌ای جدید هستند، بنابراین به آن‌ها گفتم که خاموشش کنند.

The manager told the workers to stop messing around and get on with their work.

مدیر به کارگران گفت دست از وقت تلف کردن بردارند و به کار خود ادامه دهند.

If a student spends a lot of time messing around in class, his teacher will probably be angry with him.

اگر دانش‌آموزی زمان زیادی را صرف اذیت کردن در کلاس کند، احتمالاً معلمش از دست او عصبانی خواهد شد.

They spend their weekends messing around on their boat.

آن‌ها آخر هفته‌هایشان را با قایق خود به ول گشتن می‌گذرانند.

My brother likes messing around with computers.

برادرم دوست دارد با کامپیوتر ور برود.

Stop messing around and listen to me!

دست از مسخره‌بازی درآوردن بردار و به من گوش کن!

Pete was messing around with Maria during the summer.

پیت در طول تابستان با ماریا رابطه نامشروع داشت.

The people in this lab are messing around with all kinds of polymers.

افراد این آزمایشگاه با انواع پلیمر سر و کله می زنند.