کاربرد و معنی mop up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف mop up آشنا شوید.

mop up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی mop up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی mop up

به طور خلاصه ترجمه mop up در فارسی به معانی زیر است:

پاک کردن؛

تمام کردن؛

نابود کردن؛

پاکسازی کردن؛

و غیره

کاربرد mop up

اگر چیزی که روی سطحی ریخته شده را با پارچه یا تی تمیز کنید؛ می‌توانید از mop up برای بیان این کار استفاده کنید. فعل mop up در زمره افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به صورت mop someone or something up مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی mop up به فارسی عبارت است از:

  • (آب، زمین و غیره) پاک کردن؛

  • (کار) تکمیل کردن، تمام کردن، به انجام رساندن و یا قال چیزی را کندن؛

  • نظامی: (منطقه) پاک‌سازی کردن، از لوث وجود دشمن پاک کردن؛

  • (شخص و غیره) از بین بردن، نابود کردن و یا جارو کردن؛

  • (مشکل و غیره) جمع کردن و یا حل کردن؛

  • (مقاومت) درهم شکستن؛

  • (شخص) برخورد کردن با، مقابله کردن با و یا جلوی کسی درآمدن.

علاوه بر این، می‌توانید عملیات پاک‌سازی را به انگلیسی با mopping-up operation بیان کنید. در ادامه با ارائه چند مثال، به شما کمک می‌کنیم تا هرچه بهتر بتوانید با معنی و کاربرد این فعل در جمله آشنا شوید.

فعل عبارتی mop up را هم می‌توان یک فعل باقاعده محسوب کرد و هم یک فعل بی‌قاعده. یعنی برای تبدیل کردن آن به زمان گذشته و کامل هم باید یک p دیگر به انتهای آن افزود و هم ed. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل mopped up می‌شود. علاوه بر این، برای اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز می‌توانید از mopping up بهره ببرید.

مثال برای فعل mop up

After one of my kids spilled her drink, a waiter came and mopped it up.

بعد از این‌که یکی از بچه‌هایم نوشیدنی‌اش را ریخت، یک گارسون آمد و آن را پاک کرد.

His assistant said mopping up spilt coffee was not one of her duties. She told him to do it himself.

دستیارش گفت که پاک کردن قهوه ریخته شده یکی از وظایف او نیست. به او گفت که این کار را خودش انجام دهد.

Sandy mopped up the banana milkshake after she dropped it.

سندی بعد از این‌که میلک‌شیک موز را انداخت، آن را پاک کرد.

You made a fuss in the conference and upset everyone. I spent hours mopping up after you in private meetings with all in attendance.

در کنفرانس غوغا کرده و همه را ناراحت کردی. من ساعت‌ها در جلسات خصوصی با حضور همه موضوع را حل کردم.

They left behind just one squadron to mop up.

آن‌ها فقط یک اسکادران را برای پاکسازی کردن منطقه گذاشتند.

Go ahead! I'll mop up these last invoices.

برو! من این آخرین فاکتورها را تکمیل خواهم کرد.

It took a week to mop up the last of the enemy soldiers.

یک هفته طول کشید تا آخرین سربازان دشمن را نابود کنیم.