کاربرد و معنی screw up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف screw up آشنا شوید.

screw up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی save up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی screw up

به طور خلاصه ترجمه screw up در فارسی به معانی زیر است:

خراب کردن؛

گند زدن به؛

حال کسی را گرفتن؛

درهم کشیدن؛

با پیچ محکم کردن؛

و غیره

کاربرد screw up

اگر چیزی را خراب کرده و یا کاری را درست انجام نمی‌دهید؛ می‌توانید برای بیان این افتضاح و گندکاری از screw up کمک بگیرید. فعل screw up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بیش‌تر جنبه محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal) دارد. این فعل به‌شکل screw someone or something up و یا screw up something کاربرد دارد. معنی screw up به فارسی عبارت است از:

  • در حالت محاوره: خراب کردن، گند زدن به، خراب‌کاری کردن و یا افتضاح به‌بار آوردن؛

  • در حالت محاوره: حال کسی را گرفتن و یا وضع روحی کسی را بهم ریختن؛

  • پیچ کردن، با پیچ بستن، سفت کردن و یا محکم کردن؛

  • (کاغذ و غیره) مچاله کردن و یا گلوله کردن؛

  • (چشم، صورت و غیره) جمع کردن و یا درهم کشیدن.

علاوه بر موارد فوق؛ اصطلاح screw up one’s courage به معنی به خود دل و جرات دادن و یا عزم خود را جزم کردن است. در ادامه با بررسی چند مثال، کاربرد و معنی این فعل در جمله را بهتر به‌خاطر خواهید سپرد.

فعل عبارتی screw up یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهایش به زمان گذشته و کامل تبدیل می‌شود. در نتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل screwed up خواهد بود. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز به‌شکل screwing up کاربرد دارد.

مثال برای فعل screw up

Louise really screwed up this time. We paid a lot for a fancy brochure about our seminar and she put the wrong dates on it!

لوئیز این بار واقعاً خراب‌کاری کرد. ما هزینه زیادی برای یک بروشور شیک در مورد سمینارمان پرداختیم و او تاریخ‌های اشتباهی روی آن نوشت!

Please don’t screw me up again!

لطفا دوباره حال مرا نگیر!

"This milk is sour," she said, screwing up her face.

او درحالی که صورتش را درهم می‌کشید گفت: «این شیر ترش است».

If she screws anything else up, she'll lose her job.

اگر چیز دیگری را خراب کند، کارش را از دست می‌دهد.

The bracket holding the shelf up has come loose. Will you please screw it up again?

بستی که قفسه را بالا نگه‌داشته شُل شده است. ممکنه مجدد آن را پیچ کنی؟

When we told Louise that she'd screwed up the brochures, she was upset with herself.

وقتی به لوئیز گفتیم که به بروشورها گند زده است، از خودش ناراحت شد.

It really screwed him up when he saw his friend get killed.

دیدن کشته شدن دوستش، وضع روحی او را بهم ریخت.