در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی shake off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی shake off
به طور خلاصه ترجمه shake off در فارسی به معانی زیر است:
از شر چیزی خلاص شدن؛
تکاندن؛
و غیره
کاربرد shake off
اگر از شر چیزی که موجب بروز مشکلاتی همچون بیماری، ترس، شهرت بد، تصور ناخوشایند و غیره شود خلاص شوید؛ میتوانید shake off را برای بیان آن بهکار ببرید. فعل shake off یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهشکل shake someone or something off و یا shake off something کاربرد دارد. معنی shake off به فارسی عبارت است از:
از دست کسی یا چیزی در رفتن، خود را از شر کسی یا چیزی خلاص کردن و یا از شر کسی یا چیزی خلاص شدن؛
دست بهسر کردن، دَک کردن و یا از سرباز کردن؛
کنار زدن و یا پشت سر گذاشتن؛
(برف، خاک و غیره) تکاندن.
علاوه بر این، شما میتوانید از shake something off something نیز به معنی از روی چیزی تکاندن بهره ببرید. در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی این فعل ملکه ذهنتان شود.
فعل عبارتی shake off در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی جای داشته که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed نیست و شکل آن تغییر میکند. با این توضیح، زمان گذشته این فعل shook off بوده و شکل سومش نیز shaken off میشود. همچنین شما میتوانید از shaking off بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل shake off
I've had this cold for nearly two weeks and I just can't shake it off.
من نزدیک به دو هفته است که این سرماخوردگی را دارم و نمیتوانم از شرش خلاص شوم.
He drove through the red lights in an attempt to shake off the police car that was chasing him.
او از پشت چراغقرمزها عبور کرد تا ماشین پلیسی را که در تعقیبش بود دست بهسر کند.
James wants to shake off the image he has of being a bully and a tough guy.
جیمز میخواهد از شر تصوری که از او یک آدم قلدر و سرسخت ساخته راحت شود.
I wish I could shake off John. He’s such a pest!
کاش میتوانستم جان را دک کنم. خیلی آفت است!
An actress I know is trying hard to shake off her reputation of being difficult to work with.
بازیگر زنی که من میشناسم بهسختی تلاش میکند تا از این شهرت که کار کردن با او دشوار است؛ خلاص شود.
She forged ahead, shaking off all the other runners.
او جلوتر رفت و همه دوندگان دیگر را کنار زد.