کاربرد و معنی shake up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف shake up آشنا شوید.

shake up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی shake up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی shake up

به طور خلاصه ترجمه shake up در فارسی به معانی زیر است:

شوکه کردن؛

تکانی دادن به؛

منقلب شدن؛

و غیره

کاربرد shake up

اگر برای پیشرفت سازمانی، تحولات بزرگ در آن و یا نحوه مدیریت آن ایجاد کنید می‌توانید از shake up بهره بگیرید. هم‌چنین زمانی که کسی را شوکه و یا ناراحت کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل shake up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای داشته که به‌شکل shake someone or something up و یا shake up someone or something کاربرد دارد. گاهی می‌توانید از حالت مجهول آن یعنی to be shaken up by someone نیز در جمله بهره ببرید. معنی shake up به فارسی عبارت است از:

  • تکان دادن و مخلوط کردن؛

  • شوکه کردن، دگرگون کردن، منقلب کردن، بهم ریختن و یا تکان دادن؛

  • در حالت مجهول: منقلب شدن، به‌هم ریختن، شوکه شدن، دگرگون شدن و یا متحول شدن؛

  • (شخص، شرکت و غیره) تکانی دادن به، تحولی ایجاد کردن در، تغییری به‌وجود آوردن در و یا تحرکی ایجاد کردن در.

در ادامه با بررسی مثال‌هایی که به شما ارائه خواهیم داد؛ بهتر کاربرد و معنی shake up را به‌خاطر خواهید سپرد. فعل عبارتی shake up در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای داشته که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed نیست. شکل این فعل در زمان‌های مختلف متغیر است. در نتیجه زمان گذشته آن shook up بوده و شکل سومش نیز shaken up می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از shaking up به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل shake up

The results of the train crash were so horrific that they shook up even the most hardened police and ambulance officers.

نتایج تصادف قطار ‌به‌قدری وحشتناک بود که حتی سرسخت ترین افسران پلیس و آمبولانس را هم شوکه کرد.

The owners hired a new manager to shake up the company because it had been getting too settled in its ways.

مالکان، یک مدیر جدید استخدام کردند تا در شرکت تحولی ایجاد کند، زیرا این شرکت بیش از حد در مسیر خود جاافتاده بود.

Everyone in the country was shocked by the news. It certainly shook me up.

همه مردم کشور از این خبر شوکه شدند. مطمئناً من را هم منقلب کرد.

The team hadn't been playing well, so a new coach was brought in to shake things up a bit.

تیم خوب بازی نکرده بود، بنابراین یک مربی جدید به میدان آمد تا کمی تغییر در اوضاع به‌وجود آورد.

Have you seen Mary? She looks like she was really shaken up by the accident.

ماری رو دیدی؟ به نظر می‌رسد که او واقعاً از تصادف بهم ریخته‌است.

The inquiry into the Health Department was intended to shake things up and improve its operation.

تحقیق در مورد وزارت بهداشت به منظور تحولی ایجاد کردن در اوضاع و بهبود عملکرد آن بود.

The news shook her up so much that she was shaking and in tears.

این خبر چنان او را تکان داد که می‌لرزید و اشک می‌ریخت.

Technological changes have shaken up many industries.

تغییرات تکنولوژیکی تکانی به بسیاری از صنایع داده است.