در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی show up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی show up
به طور خلاصه ترجمه show up در فارسی به معانی زیر است:
سروکله کسی پیدا شدن؛
نشان دادن؛
آمدن؛
کسی را شرمنده کردن؛
کسی را رسوا کردن؛
و غیره
کاربرد show up
اگر به رویداد یا مکانی میرسید که تعدادی از مردم آنجا جمع شدهاند؛ میتوانید از show up استفاده کنید. فعل show up بهعنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته میشود که جنبه عامیانه، محاوره و یا غیررسمی (informal) دارد. این فعل بهشکل show someone or something up نیز در جملات بهچشم میخورد. معنی show up به فارسی عبارت است از:
سروکله کسی پیدا شدن، آمدن، حاضر شدن، آفتابی شدن، رسیدن، حضور یافتن و یا پیدایش شدن؛
دیده شدن، آشکار شدن، معلوم شدن و یا هویدا شدن؛
آشکار کردن، نشان دادن و یا هویدا ساختن؛
آبروی کسی را بردن، کسی را شرمنده کردن، کسی را خجالتزده کردن و یا باعث سرافکندگی کسی شدن؛
نقاب از چهره کسی برداشتن، پته کسی را روی آب ریختن، رسوا کردن، دست کسی را رو کردن و یا چهره حقیقی کسی را آشکار کردن.
در ادامه، چند مثال به شما ارائه خواهیم داد تا کاربرد درست و معنی show up را در جمله درک کنید. فعل عبارتی show up در گروه افعال بیقاعده زبان انگلیسی جای دارد که با تغییر شکل خود به دیگر زمانها تبدیل میشود. زمان گذشته این فعل showed up بوده و شکل سومش shown up است. همچنین حالت استمراری و یا اسم مصدر (gerund) آن نیز showing up خواهد بود.
مثال برای فعل show up
I'm sure some of the people who showed up at our gallery opening were only there for the free drinks.
مطمئنم برخی از افرادی که در افتتاحیه گالری ما حاضر شدند فقط برای نوشیدنیهای رایگان آنجا بودند.
I wish you wouldn't show me up in front of my parents by getting so drunk.
کاش با اینقدر مست شدن، باعث شرمندگی من جلوی پدر و مادرم نمیشدی.
Kenny and his friends didn't show up at the party until after midnight.
کنی و دوستانش تا بعد از نیمهشب سروکلهشان در مهمانی پیدا نشد.
She’s always trying to show up her colleagues to make herself look smarter.
او همیشه در تلاش است آبروی همکارانش را ببرد تا خود را باهوشتر نشان دهد.
This failure showed up their efforts as a waste of time.
این شکست تلاش آنها را اتلاف وقت نشان داد.
Most of the people who showed up at her party weren't invited.
اکثر افرادی که به مهمانی او آمدند؛ دعوت نشده بودند.