کاربرد و معنی shut out چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف shut out آشنا شوید

shut out.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی shut out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی shut out

به طور خلاصه ترجمه shut out در فارسی به معانی زیر است:

به‌داخل راه ندادن؛

دور نگه داشتن؛

حذف کردن؛

مانع از نفوذ چیزی شدن؛

و غیره

کاربرد shut out

اگر مانع ورود کسی یا چیزی به داخل اتاق یا ساختمان شوید و یا حتی زمانی که فکر کردن به چیزی که موجب ناراحتی یا آرزدگی‌تان می‌شود را متوقف کنید؛ می‌توانید از shut out بهره بگیرید. فعل shut out به‌عنوان یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی شناخته می‌شود که به‌شکل shut someone or something out در جملات به‌چشم می‌خورد. هم‌چنین شما می‌توانید از آن به‌صورت shut someone out of something نیز استفاده کنید. معنی shut out به فارسی با موارد زیر هم‌خوانی دارد:

  • دور نگه داشتن و یا جدا نگه داشتن؛

  • بیرون کردن، به‌داخل راه ندادن، در را روی کسی بستن، مانع ورود کسی شدن و یا راه ندادن؛

  • (فکر و غیره) اجتناب کردن از، دور کردن و یا بیرون کردن؛

  • (سروصدا، نور و غیره) مانع از نفوذ چیزی شدن؛

  • (منظره) جلوی چیزی را گرفتن و یا کور کردن؛

  • (در وصیت‌نامه) اسم کسی را منظور نداشتن؛

  • (در ورزش): حریف را کلین‌شیت کردن، حذف کردن و یا اجازه ندادن که حریف امتیازی به‌دست آورد.

در ادامه برای شما چند مثال مختلف انگلیسی به‌همراه ترجمه فارسی آن‌ها خواهیم آورد تا بتوانید کاربرد و معنی shut out را به‌خوبی به‌خاطر بسپارید. فعل shut out در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی جای می‌گیرد که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل نه‌تنها ed نگرفته بلکه نیازمند هیچ تغییر دیگری نیست. از این رو، زمان گذشته و شکل سوم این فعل همان shut out است. هم‌چنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز shutting out خواهد بود.

مثال برای فعل shut out

Kyle put a lock on his bedroom door to shut out his parents.

کایل روی در اتاق خوابش قفل گذاشت تا والدینش را راه ندهد.

She still finds it difficult to shut out the memory of her grandmother's illness.

او هنوز به‌سختی می‌تواند از خاطره بیماری مادربزرگش اجتناب کند.

What are the chances of peace if we shut the terrorists out of negotiations?

اگر ما تروریست‌ها را از مذاکرات دور نگه داریم، شانس صلح چقدر است؟

She had shut out two of her first four opponents.

او دو نفر از چهار حریف اول خود را حذف کرده بود.

Mandy was so angry with her boyfriend that she shut him out of the house.

مندی آنقدر از دوست پسرش عصبانی بود که در خانه را روی او بست.

The thought of losing her is unbearable, and no matter how hard I try, I just can't shut it out.

فکر از دست دادن او غیرقابل تحمل است، و هر چقدر هم که تلاش می‌کنم، نمی‌توانم آن را (از سرم) بیرون کنم.

She pulled the blankets over her head to try to shut out the light.

پتوها را روی سرش کشید تا مانع از نفوذ نور شود.

I'm shut out of my own apartment because I forgot to take my keys.

من از آپارتمان خودم بیرون شده‌ام زیرا فراموش کردم کلیدهایم را بردارم.

Bobby tried to shut out the thought of that terrible night.

بابی سعی کرد از فکر آن شب وحشتناک دوری کند.