کاربرد و معنی sit up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف sit up آشنا شوید.

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی sit up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی sit up

به طور خلاصه ترجمه sit up در فارسی به معانی زیر است:

در بستر نشستن؛

پاشدن و نشستن؛

صاف نشاندن؛

بیدار ماندن؛

و غیره

کاربرد sit up

اگر بعد از این‌که دراز کشیده‌اید؛ بلند شده و در حالت نشسته قرار می‌گیرید می‌توانید از sit up برای بیان این عمل استفاده کنید. هم‌چنین این فعل زمانی که تا دیروقت بیدار مانده و به رختخواب نمی‌روید نیز کاربرد خواهد داشت. فعل sit up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به‌شکل sit someone up نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی sit up به فارسی عبارت است از:

  • بیدار ماندن، در بستر نشستن و یا بیدار نشستن؛

  • (بلند شدن و) نشستن، پاشدن و نشستن، صاف نشستن و یا راست نشستن؛

  • (بلند کردن و) نشاندن، صاف نشاندن و یا راست نشاندن.

علاوه بر این، عبارت sit up for someone نیز به‌معنی به‌انتظار کسی بیدار نشستن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اصطلاح make someone sit up (and take notice) به معنی کسی را سر جای خود میخکوب کردن و یا کسی را شگفت‌زده کردن است. خود عبارت sit up and notice می‌تواند به معنی (بعد از بیماری) هوش و حواس خود را بازیافتن مورد استفاده قرار بگیرد. در ادامه به شما چند مثال از کاربرد و معنی sit up ارائه خواهیم داد.

فعل عبارتی sit up از جمله افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل نیازمند ed نخواهد بود. شکل این فعل در زمان‌های گذشته و کامل به‌صورت sat up خواهد بود. هم‌چنین sitting up نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مثال برای فعل sit up

I couldn't sleep, so I sat up and read for a while.

نمی‌توانستم بخوابم، برای همین کمی نشستم و مطالعه کردم.

I sat up half the night waiting for my daughter to come home.

نیمی از شب را بیدار نشستم تا دخترم به خانه بیاید.

Let me sit you up in the bed so you'll be more comfortable.

بگذار تو را روی تخت راست بنشانم تا راحت‌تر باشی.

After being woken by the alarm, Monica sat up and felt in the dark for the light switch.

مونیکا پس از بیدار شدن با زنگ هشدار، پاشد و نشست و در تاریکی دنبال کلید برق گشت.

I sat up most of the night because my kid was sick.

بیش‌تر شب را بیدار ماندم چون بچه‌ام مریض بود.

I'll be late tonight, so don't sit up for me.

امشب دیر می‌رسم پس به‌انتظار من بیدار ننشین.

Just before he sat up, Ryan had been lying on his sofa.

رایان درست قبل از این‌که صاف بنشیند، روی مبل خود دراز کشیده بود.

The first time my wife and I met, it was at a party, and we sat up most of the night talking.

اولین باری که من و همسرم همدیگر را دیدیم، در یک مهمانی بود و بیش‌تر شب بیدار بودیم و صحبت می‌کردیم.