در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی snap up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی snap up
به طور خلاصه ترجمه snap up در فارسی به معانی زیر است:
رو هوا زدن؛
سریع خریدن؛
و غیره
کاربرد snap up
اگر سریع و بدون اتلاف وقت به چیزی دستیابی داشته باشید؛ میتوانید آن را با snap up بیان کنید. فعل snap up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد و بهشکل snap up something و یا snap something up استفاده میشود. علاوه بر این، میتوانید از حالت مجهول این فعل یعنی to be snapped up نیز در جملات استفاده کنید. معنی snap up به فارسی معادل است با:
- (کالا و غیره) سر ضرب بردن، سر ضرب خریدن، رو هوا بردن، سریع خریدن، رو هوا زدن و یا رو هوا قاپیدن.
برای اینکه بهتر کاربرد و معنی snap up را بهخاطر بسپارید؛ در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی snap up را میتوان در هر دو گروه افعال باقاعده و بیقاعده زبان انگلیسی لحاظ کرد. چرا که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل هم باید ed بگیرد و هم یک p دیگر بهانتهای آن افزوده شود. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن snapped up خواهد بود. همچنین شما میتوانید از snapping up بهعنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.
مثال برای فعل snap up
The tickets went on sale at 9 o'clock, and by 10 o'clock they'd all been snapped up.
بلیتها ساعت 9 برای فروش گذاشته شد و تا ساعت 10 همه آنها سرضرب خریده شده بود. (فروش رفته بود)
The government bonds were paying an interest rate of 8 percent, so people were snapping up as many as they could get.
اوراق قرضه دولتی نرخ بهره 8 درصدی را پرداخت میکردند، بنابراین مردم هر تعداد که میتوانستند سریع میخریدند.
Karen snapped her pencil up and strode out of the room.
کارن مدادش را رو هوا قاپید و از اتاق بیرون رفت.
Lots of magazines would snap the photos up if they had the chance to buy them from the photographer.
بسیاری از مجلات اگر این فرصت را داشتند که عکسها را از عکاس بخرند، آنها را رو هوا میقاپیدند.
The apartments were being snapped up because they were very good value.
آپارتمانها بهدلیل ارزش بسیار خوبی که داشتند رو هوا فروخته میشدند.
Harry walked through the kitchen and snapped up two cookies on the way.
هری از آشپزخانه رد شد و در مسیر دو تا کلوچه سر ضرب برد.