کاربرد و معنی stick to چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف stick to آشنا شوید.

stick to.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی stick to آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی stick to

به طور خلاصه ترجمه stick to در فارسی به معانی زیر است:

با پشتکار و سماجت کاری را ادامه دادن؛

پایبند بودن به؛

ول نکردن؛

همیشه به چیزی پرداختن؛

و غیره

کاربرد stick to

اگر تلاش برای انجام کاری را متوقف نمی‌کنید؛ فعل stick to می‌تواند آن را بیان کند. هم‌چنین زمانی که به چیزی مانند حزب سیاسی، باشگاه ورزشی، شغل و یا حتی رنگ و یا غذا مورد علاقه خود وابسته و یا وفادار مانده و آن را با چیز دیگری عوض نکنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل stick to در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای می‌گیرد و به‌شکل stick to something کاربرد دارد. معنی stick to به فارسی با موارد زیر هم‌خوانی دارد:

  • همیشه به‌سراغ چیزی رفتن، همیشه سروقت چیزی رفتن، پیله کردن به و یا همیشه به چیزی پرداختن؛

  • (مشروب و غیره) باز هم همان را خوردن؛

  • چسبیدن به، ول نکردن و یا ادامه دادن؛

  • (قول و غیره) عمل کردن به، وفادار ماندن به و یا پایبند بودن به؛

  • (مقررات) عدول نکردن از و یا عمل کردن به؛

علاوه بر موارد فوق؛ اصطلاح stick to one’s guns در محاوره و عامیانه به معنی سر حرف خود محکم ایستادن و یا موضع خود را عوض نکردن است.

هم‌چنین اصطلاح stick to one’s last نیز به معنی پا را از توان خود فراتر نگذاشتن و یا حد (توانایی) خود را دانستن به‌‎کار برده می‌شود. در ادامه چند مثال برای کاربرد و معنی stick to به شما ارائه خواهیم کرد.

فعل عبارتی stick to در گروه افعال بی‌قاعده زبان انگلیسی است که تبدیل شدنش به زمان گذشته و کامل مستلزم تغییر شکل آن است. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل stuck to می‌شود. هم‌چنین شما می‌توانید از sticking to نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل بهره ببرید.

مثال برای فعل stick to

Don't give up. Stick to the diet and you'll definitely lose weight.

کوتاه نیا. بچسب به رژیم غذایی‌ات و مطمئنا وزن کم خواهید کرد.

In the past, football players would stick to one club, but these days they move from club to club.

در گذشته بازیکنان فوتبال به یک باشگاه وفادار بودند اما این روزها از باشگاهی به باشگاه دیگر می‌روند.

You have to stick to something for a long time to become an expert at it.

برای حرفه‌ای شدن در کاری باید مدت طولانی به آن ادامه دهید.

Whenever Joe comes to this restaurant, he sticks to the same thing. He never orders anything else.

هروقت جو به این رستوران می‌آید، همیشه به‌سراغ همان چیز می‌رود. او هرگز چیز دیگری سفارش نمی‌دهد.

If Michael sticks to his exercise program, he'll soon be a lot fitter.

اگر مایکل برنامه ورزشی خود را ول نکند به‌زودی بسیار بهتر خواهد شد.

If someone sticks to one job, they don't change jobs.

اگر کسی به یک شغل پایبند باشد، شغلش را عوض نمی‌کند.