در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی sum up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی sum up
به طور خلاصه ترجمه sum up در فارسی به معانی زیر است:
جمعبندی کردن؛
ارزیابی کردن؛
و غیره
کاربرد sum up
اگر سریع، خلاصهای از مطلب و یا چیزی را ارائه دهید؛ میتوانید از sum up برای بیان این کار بهره ببرید. فعل sum up در لیست افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی جای دارد که هم بهتنهایی مورد استفاده قرار میگیرد و هم بهشکل sum up something و یا sum something up کاربرد دارد. معنی sum up به فارسی معادل موارد زیر است:
خلاصه کردن، سرجمع کردن و یا جمعبندی کردن؛
ارزیابی کردن، سبکوسنگین کردن و یا سنجیدن.
در ادامه به شما مثالهای متنوعی ارائه خواهیم داد تا بتوانید کاربرد و معنی sum up را بهتر بهخاطر بسپارید. فعل عبارتی sum up میتواند هم یک فعل باقاعده محسوب شود و هم یک فعل بیقاعده. این فعل برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل هم باید ed بگیرد و هم یک m دیگر بهانتهایش افزوده میشود. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن summed up خواهد بود. اگر به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز نیاز داشتید؛ میتوانید summing up را بهکار ببرید.
مثال برای فعل sum up
At the end of his lecture, Professor Essberger summed up by repeating some of his main points.
پروفسور اسبرگر در پایان سخنرانی با تکرار برخی از نکات اصلی خود جمعبندی کرد.
After he'd summed his ideas up, the speaker said he could answer some questions.
سخنران پس از اینکه ایدههای خود را سرجمع کرده بود، گفت که میتواند به چند سوال پاسخ دهد.
She summed up the situation quickly and took charge.
او به سرعت اوضاع را ارزیابی کرد و مسئولیت را برعهده گرفت.
At the end of your essay, sum up your main argument.
در پایان مقاله، استدلال اصلی خود را جمعبندی کنید.
Public speakers sum up what they've said at the end of their talk.
سخنرانان عمومی آنچه را که بیان داشتهاند درپایان سخنرانی خود خلاصه میکنند.
The best way of summing up the situation in our office is to say that it is "absolute chaos".
بهترین راه برای جمعبندی کردن وضعیت دفتر ما این است که بگوییم "هرج و مرج مطلق" است.