کاربرد و معنی switch off چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف switch off آشنا شوید.

switch off.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی switch off آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی switch off

به طور خلاصه ترجمه switch off در فارسی به معانی زیر است:

خاموش کردن؛

قطع کردن؛

حوصله کسی سر رفتن؛

ساکت شدن؛

و غیره

کاربرد switch off

اگر با کلید، چیزی را خاموش کنید؛ می‌توانید برای بیان این عمل switch off را به‌کار ببرید. فعل switch off یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به‌شکل switch off someone or something و یا switch someone or something off کاربرد دارد. معنی switch off به فارسی عبارت است از:

  • (برق) قطع کردن؛

  • (آب، گاز و غیره) بستن، قطع کردن و یا شیر چیزی را بستن؛

  • (تلویزیون و غیره) خاموش کردن؛

  • حوصله کسی را سر بردن، خسته کردن و یا از دل و دماغ انداختن؛

  • دیگر گوش ندادن، خسته شدن و یا حوصله کسی سر رفتن؛

  • ساکت شدن و یا ساکت کردن.

در ادامه به شما چند مثال ارائه خواهیم داد تا بتوانید کاربردهای مختلف و معنی switch off را به‌خوبی درک کنید. فعل عبارتی switch off در لیست افعال باقاعده زبان انگلیسی است که با افزودن ed به انتهایش به زمان گذشته و کامل تبدیل می‌شود. درنتیجه شکل سوم و زمان گذشته این فعل switched off خواهد بود. هم‌چنین شما می‌توانید از switching off نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله بهره ببرید.

مثال برای فعل switch off

Who forgot to switch off the air-conditioning when they left for work this morning?

چه کسی امروز صبح هنگام رفتن به محل کار فراموش کرده است تهویه مطبوع را خاموش کند؟

If he gets bored, he just switches off and looks out the window.

اگر حوصله‌اش سر برود، ساکت می‌شود و از پنجره بیرون را نگاه می‌کند.

Do you switch your computer off after you've finished using it for the day, or do you leave it on all night?

آیا کامپیوتر خود را بعد از پایان استفاده از آن در روز خاموش می‌کنید یا تمام شب آن را روشن می‌گذارید؟

I got tired of listening and switched off.

از گوش دادن خسته شدم و دیگر گوش ندادم.

When you get on a plane, you'll usually be asked to switch off your telephone.

وقتی سوار هواپیما می‌شوید، معمولاً از شما خواسته می‌شود که تلفن خود را خاموش کنید.

You could see that the audience was switching off.

می‌توانستید متوجه شوید که حوصله تماشاگران سر می‌رفت