کاربرد و معنی wake up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف wake up آشنا شوید.

wake up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی wake up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی wake up

به طور خلاصه ترجمه wake up در فارسی به معانی زیر است:

از خواب بیدار شدن؛

بیدار کردن؛

سرحال آوردن؛

و غیره

کاربرد wake up

اگر بعد از خواب، بیدار و هوشیار شوید؛ می‌توانید آن را با wake up بیان کنید. هم‌چنین زمانی که کسی را از خواب بیدار می‌کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل wake up در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که هم به‌تنهایی کاربرد دارد و هم به‌شکل wake someone or something up مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی wake up به فارسی معادل موارد زیر است:

  • بیدار شدن، بلند شدن و یا پاشدن؛

  • بیدار کردن؛

  • حال کسی را جا آوردن و یا سرحال کردن؛

  • (خاطرات و غیره) زنده کردن.

علاوه بر موارد فوق، می‌توانید از wake up to something نیز به‌معنی موارد زیر استفاده کنید:

  • آگاه شدن از، فهمیدن و یا پی‌ بردن به؛

  • با صدای کسی یا چیزی از خواب بیدار شدن .

در ادامه چند مثال مختلف به شما ارائه خواهیم داد تا به درک درست‌تری از کاربرد و معنی wake up در جمله برسید. فعل wake up به‌عنوان یک فعل بی‌قاعده و باقاعده در زبان انگلیسی شناخته می‌شود. این یعنی برای تبدیل شدنش به زمان گذشته و کامل هم می‌توان به آن ed افزود و هم شکل آن را تغییر داد. درنتیجه، زمان گذشته آن هم به‌شکل waked up و هم به‌صورت woke up بیان می‌شود و شکل سومش نیز هم به‌صورت waked up و هم به‌شکل woken up خواهد بود. برای اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز می‌توانید waking up را به‌کار ببرید.

مثال برای فعل wake up

You look tired. What time did you wake up this morning?

تو خسته به‌نظر می‌رسی. امروز صبح ساعت چند از خواب بیدار شدی؟

Every morning my alarm clock wakes me up. I really hate that sound.

هرروز صبح ساعت زنگ‌دارم مرا از خواب بیدار می‌کند. واقعا از این صدا متنفرم.

Governments are finally waking up to the fact that the environment should be cleaned up.

دولت‌ها بالاخره به این واقعیت پی می‌برند که محیط‌زیست باید پاکسازی شود.

Tommy's mother wakes him up in time for school.

مادر تامی او را به‌موقع برای مدرسه بیدار می‌کند.

Come on, wake up! Breakfast is ready.

زود باش، پاشو! صبحانه آماده است.

I wish Dad would wake up to the fact that I’m no longer a kid.

ای کاش پدر این حقیقت را می‌فهمید که من دیگر بچه نیستم.