کاربرد و معنی warm up چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف warm up آشنا شوید.

warm up.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی warm up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی warm up

به طور خلاصه ترجمه warm up در فارسی به معانی زیر است:

گرم کردن چیزی؛

گرم شدن؛

سرحال کردن؛

گرم کردن بدن قبل از ورزش؛

و غیره

کاربرد warm up

اگر اقدام به گرم کردن چیزی می‌کنید می‌توانید این عمل را با warm up بیان کنید. هم‌چنین زمانی که قبل از ورزش یا اجرای هنری، با انجام تمرین‌های ورزشی بدن خود را گرم می‌کنید نیز این فعل کاربرد دارد. فعل warm up یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که به‌شکل warm someone or something up و یا warm up someone or something نیز کاربرد دارد. معنی warm up به فارسی با موارد زیر هم‌خوانی خواهد داشت:

  • گرم شدن؛

  • (ورزش، رقص و غیره) خود را گرم کردن، دست خود را گرم کردن، بدن خود را گرم کردن، آماده شدن و یا خود را آماده کردن؛

  • سرحال آمدن و یا گرم شدن؛

  • گرم کردن؛

  • سرحال آوردن، سر شوق آوردن، سرگرم کردن و یا گرم کردن؛

  • (باکسی) گرم شدن، گرم گرفتن و یا صمیمی شدن.

برای درک بهتر شما از کاربرد و معنی warm up در ادامه چندین مثال مختلف ارائه خواهیم داد. فعل عبارتی warm up در گروه افعال باقاعده زبان انگلیسی جای دارد که برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل باید ed بگیرد. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن warmed up می‌شود. علاوه بر این، اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیز warming up خواهد بود.

مثال برای فعل warm up

Her husband left some pizza in the oven for her to warm up when she got home.

شوهرش مقداری پیتزا در فر گذاشت تا وقتی او به خانه رسید، گرم شود.

The choir sang some scales before the concert to warm their vocal cords up.

گروه کُر قبل از کنسرت چند ترازو خواندند تا تارهای صوتی خود را آماده کنند.

He's got a job warming up for TV studio audiences.

او شغلی دارد که تماشاگران استودیوی تلویزیونی را سرحال می‌آورد.

Snakes are cold-blooded, so they rely on the sun's heat to warm them up.

مارها خون‌سرد هستند، بنابراین برای گرم شدن به گرمای خورشید متکی هستند.

After he had worked there for a while, he began to warm up.

بعد از این‌که مدتی آنجا کار کرد شروع به گرم گرفتن کرد.

Let's jog for a while to warm up our leg muscles.

بیایید برای گرم کردن ماهیچه‌های پای خود کمی بدویم.

He was warming the audience up with his world-famous jokes.

او با شوخی‌های خود که در سطح جهانی معروف هستند حضار را سر شوق می‌آورد. (سرگرم می‌کرد).

Let me get next to fire for a minute so I can warm up my hands.

بگذارید یک دقیقه کنار آتش باشم تا بتوانم دستانم را گرم کنم.

Don't forget to warm up before the game starts.

فراموش نکنید که قبل از شروع بازی، بدن خود را گرم کنید.