کاربرد و معنی weigh in چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف weigh in آشنا شوید.

weigh in.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی weigh in آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی weigh in

به طور خلاصه ترجمه weigh in در فارسی به معانی زیر است:

وزن‌کشی کردن؛

اظهارنظر کردن؛

در بحث شرکت کردن؛

و غیره

کاربرد weigh in

اگر قبل از شرکت در مسابقات ورزشی مانند بوکس، کشتی و غیره وزن‌کشی کنید؛ می‌توانید با weigh in آن را بیان نمایید. هم‌چنین زمانی که با اظهارنظر خود در بحثی شرکت می‌کنید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. فعل weigh in یک فعل عبارتی و یا phrasal verb در زبان انگلیسی است که هم به‌تنهایی مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم به‌شکل weigh in with something در جملات دیده می‌شود. معنی weigh in به فارسی معادل موارد زیر است:

  • (کشتی، وزنه‌برداری و غیره) وزن‌کشی کردن؛

  • در محاوره: وارد بحث شدن، در بحث شرکت کردن، مداخله کردن، اظهارنظر کردن و یا وارد معرکه شدن.

علاوه بر این؛ می‌توانید از weigh in at در ورزش به معنی وزن کسی ... بودن استفاده کنید. در ادامه با بیان چند مثال بهتر متوجه کاربرد و معنی weigh in در جملات مختلف خواهید شد.

فعل عبارتی weigh in را می‌توان یک فعل باقاعده در زبان انگلیسی درنظر گرفت. چراکه برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل، مستلزم گرفتن ed است. از این رو، شکل سوم و زمان گذشته آن، weighed in می‌شود. هم‌چنین اگر به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل نیاز داشتید نیز می‌توانید weighing in را به‌کار ببرید.

مثال برای فعل weigh in

Several leading architects weighed in with criticisms regarding the design of the new museum.

چندین معمار برجسته با انتقاداتی درمورد طراحی موزه جدید اظهار نظر کردند.

The jockeys are weighing in for the first race right now.

سوارکاران حرفه‌ای هم‌اکنون درحال وزن‌کشی کردن برای اولین مسابقه هستند.

Don't be shy about weighing in and sharing your views.

از در بحث شرکت کردن و به‌اشتراک گذاشتن نظرات خود خجالت نکشید.

Tyson weighed in at 245 pounds for the fight.

وزن تیسون برای این مباره 245 پوند بود.

What time do you have to weigh in for the fight?

برای مبارزه چه ساعتی باید وزن‌کشی کنید؟

I wish Mel would listen a bit more before weighing in with his own opinions.

ای کاش مِل قبل از این‌که با نظرات خودش وارد معرکه می‌شد کمی بیشتر گوش می‌داد.

The fish weighed in at 18 pounds.

وزن ماهی 18 پوند بود.

All the wrestlers had to weigh in before they started the competition.

همه کشتی‌گیران قبل از شروع مسابقه باید وزن‌کشی کنند.

After listening to the debate for a while, Marty weighed in with some ideas of his own.

مارتی پس از مدتی گوش دادن به مناظره، با نظرات خود وارد بحث شد.