کاربرد و معنی whip into چیست؟

با ما همراه شوید تا با معانی و کاربردهای مختلف whip into آشنا شوید.

whip into.jpg

در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی whip into آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان می‌کنیم.

ترجمه و معنی whip into

به طور خلاصه ترجمه whip into در فارسی به معانی زیر است:

تحریک کردن؛

هیجان‌زده کردن؛

و غیره

کاربرد whip into

اگر احساساتی قوی هم‌چون هیجان، خشم و غیر را با اجرا و سخنرانی خود برانگیزید؛ می‌توانید از whip into برای بیان این کار استفاده کنید. فعل whip into در گروه افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که معمولا به‌شکل whip someone into something مورد استفاده قرار می‌گیرد. معنی whip into به فارسی معادل موارد زیر است:

  • کسی را به چیزی تحریک کردن، هیجان‌زده کردن، کسی را به‌حالتی کشاندن، کسی را به چیزی سوق دادن، تحریک کردن و یا برانگیختن.

شما می‌توانید از whip into something به معنی پریدن به جایی و یا به‌سرعت جایی رفتن استفاده کنید.

هم‌چنین whip something into something نیز به معنی چیزی را با چیز دیگری هم زدن، قاطی کردن، زدن و یا مخلوط کردن استفاده کنید. در ادامه چند مثال به شما ارائه خواهیم داد تا کاربرد و معنی whip into را برای همیشه به‌خاطر بسپارید. فعل عبارتی whip into را هم می‌توان در گروه افعال باقاعده درنظر گرفت و هم در لیست افعال بی‌قاعده. برای تبدیل شدن این فعل به زمان گذشته و کامل، هم باید به‌انتهایش ed افزود و هم یک p دیگر به آن اضافه کرد. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم آن whipped into می‌شود. علاوه بر این، شما می‌توانید whipping into را نیز به‌عنوان اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل به‌کار ببرید.

مثال برای فعل whip into

The protest leaders whipped the crowd into an angry mood with their speeches.

رهبران معترض با سخنرانی‌های خود جمعیت را به حالتی خشمگین تحریک کردند.

I whipped into the store to pick up a few things

سریع به فروشگاه رفتم تا چند چیز بردارم.

Elvis Presley used to whip crowds of teenagers into a frenzy by moving his hips to the beat of the music.

الویس پریسلی عادت داشت با حرکت دادن باسن خود با ریتم آهنگ موسیقی، انبوه نوجوانان را به‌حال جنون بکشاند.

Whip the butter into the egg and make a smooth paste.

کره را با تخم‌مرغ بزنید و خمیر یک‌دستی درست کنید.

The preacher's sermon in the church had the effect of whipping his congregation into a religious fervor.

موعظه واعظ در کلیسا باعث شد تا جماعتش را به شور و شوق مذهبی برانگیزاند.

The final speech had the desired effect, whipping the listeners into a patriotic fervor.

سخنرانی پایانی تأثیر مطلوبی داشت و شنوندگان را به شور و شوق میهن‌پرستانه سوق داد.

The angry cries from the audience whipped the speaker into a rage.

فریادهای خشمگین حضار، سخنران را به عصبانیت کشاند.