در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی wise up آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی wise up
به طور خلاصه ترجمه wise up در فارسی به معانی زیر است:
آگاه شدن؛
مطلع کردن؛
سر عقل آمدن؛
و غیره
کاربرد wise up
اگر به حقیقت چیزی پی برده و درمورد آن آگاهی بهدست آورید؛ میتوانید از wise up برای بیان این حالت استفاده کنید. فعل wise up از جمله افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی بوده که بیشتر جنبه محاوره، عامیانه و یا غیررسمی (informal ) دارد. این فعل هم بهتنهایی و هم بهشکل wise someone up و یا wise up someone مورد استفاده قرار میگیرد. معنی wise up به فارسی عبارت است از:
فهمیدن، متوجه شدن، هوشیار شدن، عاقل شدن، آگاه شدن، سر عقل آمدن، بهخود آمدن و یا مطلع شدن؛
متوجه ساختن، درجریان گذاشتن، آگاه کردن، سر عقل آوردن، هوشیار کردن، بهخود آوردن و یا مطلع کردن.
علاوه بر موارد فوق، میتوانید wise up to something و یا to be wised up to something را به معنی متوجه چیزی شدن و یا بهچیزی پی بردن استفاده کنید. در ادامه با ارائه چند مثال، به شما کمک خواهیم کرد تا کاربرد و معنی wise up را بهذهن بسپارید.
فعل عبارتی wise up یکی از افعال باقاعده زبان انگلیسی است. این یعنی برای تبدیل شدن به زمان گذشته و کامل باید ed بگیرد. با این حال، از آنجایی که فعل wise به حرف e ختم میشود؛ دیگر نیاز به تکرار این حرف نبوده و تنها به افزودن حرف d بسنده خواهیم کرد. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل wised up میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز wising up خواهد بود.
مثال برای فعل wise up
After having weight-related health problems, Tanya wised up and started eating less.
تانیا پس از داشتن مشکلات سلامتی مرتبط با وزن، بهخود آمد و شروع به کمتر خوردن کرد.
It's about time employers wised up to the fact that employees who are happy work more efficiently.
زمان آن است که کارفرمایان به این حقیقت پی ببرند که کارمندان شاد، موثرتر کار میکنند.
It took me a long time to wise up, but at last I've accepted the fact that drinking alcohol isn't good for me.
مدت زیادی طول کشید تا سر عقل بیایم، اما بالاخره این واقعیت را پذیرفتم که نوشیدن الکل برای من خوب نیست.
Let me wise you up about the way we do things around here.
بگذارید شما را در مورد نحوه انجام کارهایی که اینجا انجام میدهیم، آگاه کنم..
After having many legal and health problems as a result of using drugs, Max wised up and said he'd go into a rehabilitation program.
مکس پس از داشتن مشکلات قانونی و بهداشتی فراوان درنتیجه مصرف مواد مخدر، عاقل شد و گفت که وارد یک برنامه توانبخشی خواهد شد.
I will do what I can to wise her up.
هرکاری بتوانم میکنم تا او را سر عقل بیاورم.
It’s time that Congress wised up to the fact that most citizens do not trust politicians.
وقت آن است که کنگره متوجه این واقعیت شود که بیشتر شهروندان به سیاستمداران اعتماد ندارند.