در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی work on آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی work on
به طور خلاصه ترجمه work on در فارسی به معانی زیر است:
(روی چیزی) کار کردن؛
(روی چیزی) وقت گذاشتن؛
متقاعد کردن؛
اثر گذاشتن بر؛
و غیره
کاربرد work on
اگر برای ساختن، تعمیر کردن و یا بهبود دادن چیزی وقت میگذارید؛ میتوانید از work on برای بیان آن استفاده کنید. فعل work on در شمار افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهشکل work on someone or something و یا work on doing something و یا حتی work on someone to do something کاربرد دارد. معنی work on به فارسی عبارت است از:
روی چیزی کار کردن، روی چیزی وقت گذاشتن، به چیزی پرداختن و یا روی چیزی تلاش کردن.
(شخص) متقاعد کردن و یا روی کسی کار کردن؛
عمل کردن، تاثیر گذاشتن بر و یا اثر گذاشتن در.
شما میتوانید از work upon نیز بهجای work on استفاده کنید. با این تفاوت که upon حالتی رسمیتر داشته و کمتر در مکالمات و محاورات روزمره امروزی کاربرد دارد. چند مثال در ادامه مطلب به شما ارائه خواهیم داد تا بهسادگی بتوانید کاربرد و معنی work on را بهیاد بسپارید.
فعل عبارتی work on از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی بوده که با گرفتن ed به زمان گذشته و کامل تبدیل میشود. با این توضیح، حتما متوجه شدهاید که زمان گذشته و شکل سوم این فعل worked on است. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز working on میشود.
مثال برای فعل work on
Alfred would work on a movie's screenplay for months before starting to shoot the movie.
آلفرد قبل از شروع فیلمبرداری ، ماهها روی فیلمنامه فیلم وقت میگذارد.
If you work on improving your English conversation skills, you should be ready for promotion in a couple of months.
اگر به بهبود مهارتهای مکالمه انگلیسی خود میپردازید، باید برای پیشرفت درآن طی چند ماه آماده باشید.
Michael wants to be a world-class footballer, so he's working on his ball-control skills.
مایکل میخواهد یک فوتبالیست در سطح جهانی باشد، بنابراین او روی مهارتهای کنترل توپ خود کار میکند.
His dancing technique is good, but he needs to work on his stamina.
تکنیک رقص او خوب است، اما باید روی استقامت خود کار کند.
I'm working on my father to get him to take me to the airport.
دارم پدرم را متقاعد میکنم تا مرا به فرودگاه برساند. (روی پدرم کار میکنم تا مرا به فرودگاه ببرد).
He’s out in the kitchen, working on (upon) his tax forms.
او در آشپزخانه است و روی فرمهای مالیانی خود وقت میگذارد. (کار میکند)
This medicine should work well on your cold.
این دارو باید خوب روی سرماخوردگی شما تاثیر بگذارد.