در این بخش شما را با معنی فعل عبارتی work out آشنا کرده و با ذکر مثال، کاربرد آن را در جمله بیان میکنیم.
ترجمه و معنی work out
به طور خلاصه ترجمه work out در فارسی به معانی زیر است:
تدبیر کردن؛
راهحل یافتن؛
ورزش کردن؛
محاسبه کردن؛
ردیف شدن؛
از آب درآمدن؛
درک کردن؛
سر از کار کسی درآوردن؛
و غیره
کاربرد work out
اگر به مسئله یا کاری فکر کرده و برای مقابله با آن راهحل و یا استراتژی مییابید؛ میتوانید از work out استفاده کنید. همچنین زمانی که با انجام تمرینهای فیزیکی به حفظ تناسب اندام و سلامتی خود میپردازید نیز این فعل کاربرد خواهد داشت. علاوه بر این، اگر در مسائل مربوط به ریاضی و اعداد به راهحلی برسید نیز میتوانید از این فعل استفاده کنید.
فعل work out یکی از افعال عبارتی و یا phrasal verbs انگلیسی است که بهتنهایی یا بهصورت work something or someone out و یا work out someone or something کاربرد دارد. معنی work out به فارسی عبارت است از:
از آب درآمدن، از کار درآمدن، نتیجه دادن، بهنتیجه رسیدن، حاصل شدن، مشخص شدن و یا درآمدن؛
تمام شدن، ردیف شدن، کمکم درست شدن، ختم بهخیر شدن، بهسرانجام رسیدن، جواب دادن، پیش رفتن و یا جور شدن؛
(پایین بلوز و غیره) درآمدن و یا بیرون آمدن؛
ورزش کردن، فعالیت کردن، بدنسازی کردن و یا تمرین بدنی کردن؛
(مسئله، مشکل و غیره) قابل حل بودن و یا حلشدنی بودن؛
(حساب) درآمدن؛
(مخارج و غیره) بالغ شدن؛
(شخص) شناختن، درک کردن و یا سر از کار کسی درآوردن؛
حساب کردن، محاسبه کردن و یا درآوردن؛
حل کردن، جواب چیزی را بهدست آوردن، جواب چیزی را پیدا کردن، راهحل یافتن، چارهجویی کردن و یا سر از معنای چیزی درآوردن؛
(رمز و غیره) کشف کردن، یافتن، بهدست آوردن، دست یافتن و یا پیدا کردن؛
طرح چیزی را ریختن، نقشه چیزی را کشیدن، با دقت طرحریزی کردن و یا برنامه چیزی را ریختن؛
(نقشه و غیره) طراحی کردن؛
(ذخایر، معدن و غیره) بهته رساندن، بهپایان رساندن، بهکار گرفتن، تمام کردن و یا مصرف کردن؛
متوجه شدن، درک کردن، استنباط کردن، دریافتن، تدبیر کردن، پی بردن و یا پرداختن .
علاوه بر موارد فوق، شما میتوانید work out at something را بهمعنی (مقدار) بالغ بر چیزی شدن، به چیزی رسیدن و سر به چیزی زدن استفاده کنید.
همچنین عبارت have something all worked out به معنی فکر همه جوانب چیزی را کردن و یا همه جوانب چیزی را سنجیدن است. در ادامه با بیان چند مثال به شما کمک میکنیم تا بتوانید معنی و کاربرد work out را بهخوبی درک کنید.
فعل عبارتی work out از جمله افعال باقاعده زبان انگلیسی است. این یعنی برای تغییر شکل دادن به زمان گذشته و کامل باید ed بگیرد. درنتیجه زمان گذشته و شکل سوم این فعل worked out میشود. همچنین اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری آن نیز working out است.
مثال برای فعل work out
We have to work out a way of promoting our products without spending too much money.
ما باید راهی برای تبلیغ محصولات خود بدون صرف هزینه زیاد پیدا کنیم.
Every day after work, Louise goes to the gym to work out.
لوئیز هرروز بعد از کار به باشگاه میرود تا ورزش کند.
There are five of us and the bill is 72.00 dollars. Can you work out how much we each have to pay?
ما پنج نفر هستیم و صورتحساب 72.00 دلار است. آیا میتوانید محاسبه کنید که هر کدام چقدر باید بپردازیم؟
There will be a full investigation to work out what caused the accident.
تحقیقات کامل برای مشخص شدن علت حادثه انجام خواهد شد.
Don't worry about anything. It'll all work out in the end, you'll see.
نگران هیچچیز نباش. درنهایت همهچیز ردیف خواهد شد، حالا میبینی.
This mine has been completely worked out.
این معدن کاملا بهته رسیده است. (تمام شده است)
Our job is to find the solution to the problem, and I'm sure we can work it out somehow.
وظیفه ما یافتن راهحل برای مشکل است و مطمئن هستم که میتوانیم به نحوی آن را حل کنیم.
You don't need to pay expensive fees to join a gym or use fancy machines. You can work out at home for nothing.
یازی به پرداخت هزینههای هنگفت برای عضویت در باشگاه و یا استفاده از دستگاههای شیک ندارید. شما میتوانید بدون هیچ هزینهای در خانه تمرین بدنی کنید.
Have you worked it out yet?
هنوز آن را حساب نکردهای؟ (تاکنون آن را حل کردهاید؟)
In fact the trip worked out cheaper than we'd expected.
در واقع این سفر، از آن چیزی که انتظار داشتیم، ارزانتر درآمد. (تمام شد)
Paul has worked out a way to solve the problem.
پائول راهی برای حل این مشکل کشف کرده است.
Neil works out every morning because he wants to keep fit.
نیل هرروز صبح ورزش میکند زیرا میخواهد تناسب اندام خود را حفظ کند.
If you have to work out a mathematical problem, you can use a calculator.
اگر مجبورید یک مسئله ریاضی را حل کنید، میتوانید از ماشینحساب استفاده کنید.
Why does he behave like that? I can't work him out at all.
چرا اینگونه رفتار میکند؟ اصلا نمیتوانم او را درک کنم. (سر از کار او درآورم)